روایت زنی که از آغاز زندگی زناشویی اش با مشکلات و رنجهای فراوانی دست و پنجه نرم کرده و هنوز مشکلات زندگی و سایه حکومت زن ستیز طالبان نتوانسته روزنهی امید را به رویش ببندد.
هما (اسم مستعار) زنی است باشندهی شهر کابل که با ازدواجاش درهای مشکلات و سختیها به رویش باز شد و با مشکلات فراوانی به عنوان یک زن در جامعه سنتی افغانستان مواجه شد، او میگوید: «با مردی ازدواج کردم که احساس میکردم بهترین و با کمالترین مرد برای پیشبرد زندگی مشترک است، اما پس از ازدواج آنچه تصور میکردم در واقع چیز دیگری از آب در آمد و کاملا ناامید گشتم.»
«شوهرم با بد گمانی تهمت و افترا را به من نسبت میداد و هر روز با دعوا و جدال و حتی لتوکوب من به پایان میرسید و همچنان روزها همینقسم ادامه داشت. تنها پناهگاهم خدا بود، با اشک و آه به در خدا ناله میکردم و یاری میجستم.
پس از چهار یا پنج سال رفتار همسرم نسبتا با من بهتر شد و من که پس از فراغت از صنف دوازدههم نتوانسته بودم وارد دانشگاه شوم، با موافقهی همسرم تصمیم گرفتم که سال بعد آزمون کانکور بدهم و وارد دانشگاه شوم و در رشته مورد علاقهام به تحصیل بپردازم، اما رسیدن به این آرزو فقط یک آرزو باقی ماند چون طالبان با فرار اشرف غنی بار دیگر در افغانستان تسلط پیدا کردند و دختران اجازه شمولیت در آزمون کانکور را نداشتند.»
همچنان هما میگوید: «من هنوز با وجود تسلط طالبان بر افغانستان از اهداف و آرزوهایم دست نکشیدهام و در دلم امید دارم و مطمئن هستم که حکومت طالبان همیشگی نیست و روزی فرا میرسد که من و دیگر دختران سرزمینم به اهداف و آرمانهایمان دست یابیم. و با وجود این همه تاریکیهای جهل و تبعیض، امیدم را زنده نگه میدارم تا آن روز محقق شود.»
روایت هما از زندگی در سایه حاکمیت طالبان به سان روایت هزاران زن دیگر این سرزمین است که از تبعیض و آپارتاید جنسیتی رنج میبرند و حتا از سادهترین حقوق اساسی شان نیز محروم نگهداشته شده اند.
خبرگزاری زنان افغانستان
- منبع خبر : خبرگزاری زنان افغانستان