شاید یکی از زیادترین بحث هایی که در جوامع سنتی پیش کشیده شود، بحث جایگاه و قداست زن باشد اما برخلاف باور تئوریکی ای که در جوامع به عنوان قداست زن وجود دارد، زن در جایگاه پایینی از اجتماع و خانواده قرار دارد. شاید در متون سخنرانی ها و در نگارش بسیاری از متن هایی […]
شاید یکی از زیادترین بحث هایی که در جوامع سنتی پیش کشیده شود، بحث جایگاه و قداست زن باشد اما برخلاف باور تئوریکی ای که در جوامع به عنوان قداست زن وجود دارد، زن در جایگاه پایینی از اجتماع و خانواده قرار دارد. شاید در متون سخنرانی ها و در نگارش بسیاری از متن هایی که توسط فعالین اجتماعی و یا هم مقامداران حکومتی در روزهای تجلیلی از جایگاه زن بهترین و شیواترین کلمات نثار زن ها شود و یا هم در متون صفحات اجتماعی توسط کاربران آن زیباترین اشعار و الفاظ از زنان درج این صفحات شود ولی آنچه در پشت این متون وجود دارد چهره غریب و رنج کشیده زنانی است که این متون تنها به مثابه سوهانی است که بر روح و روان زخمی آنها کشیده می شود. چهره واقعی بسیاری از رنج های زنان این سرزمین زیر پوشش دروغین روزهای تجلیلی از زن، مادر و دختر یا به انکار می رود و یا هم بر آن سرپوش گذاشته می شود و چه کسی جز یک زن می تواند حقیقت پشت جملات زیبا را درک کند.
به باور بسیاری از مردان زیادترین روزی که در افغانستان از آن تجلیل به عمل می آید روز زن است که هر بار تحت عناوین مختلف روز جهانی زن، روز مادر، و به تازگی تحت عنوان روز دختر از آن تجلیل صورت می گیرد. اما بیایید از خود بپرسیم که چقدر به مقام و جایگاه زن در جامعه خود باور داریم و در زندگی خانوادگی رفتار ما با این قشر چگونه است؟ شاید بسیاری از مردان در محیط بیرون از خانواده بهترین رویه را با همکار، هم صنفی، دوست و یا آشنایی که در دسته خانم ها قرار داشته باشد ولی در محیط خانواده محدودترین افکار و رفتار را با خواهر، همسر یا مادر خود داشته باشد گرچند نسبت به مادر محدودیت افکار و رفتارها کمتر به چشم می خورد اما در سطح کمی این قیودات دیده می شود. باید واقعا از خود پرسید که آیا روزی برای زنان وجود دارد و یا ما تنها دلمان را به تجلیل های کلیشه ای از زن در این روزها خوش کرده ایم؟
زن هیچ نیازی به این ندارد که روزی برای تجلیل از او صورت بگیرد، همین که در زندگی روزمره به عنوان یک انسان خارج از نوع جنسیت بتواند آزادانه فکر و زندگی کند و با محدودیت های اجتماعی از سوی مردان روبرو نشود برایش کافیست. اما به وجود آوردن چنین فضایی در جامعه ای که زن ارزش شئ گونه در آن دارد و به شکل ابزار در بخش های مختلف از او استفاده می شود چه جایی برای تجلیل از مقام و منزلت زن است؟
شاید عده زیادی از مردان جامعه مخالف این گفته ها باشند و فکر کنند که تقدیری که از زنان و زحمات شان در جامعه و به صورت نمایشی صورت می گیرد کافیست و زنان باید به همان راضی باشند و توقع و خواست احترام و ارزش به منزلت و جایگاه واقعی زن را نداشته باشند. اما به راستی احترامی که در اجتماع به زن می شود تا چه مقدار واقعی و بر پایه اصول و موازین اخلاقی است.
با اینکه نسل امروز از بسیاری جهات خود را پایبند و متعهد به احترام زن می داند و به این باور است که زن را مورد احترام قرار داده، اما احترام واقعی به زن در جامعه ما میسر نشده و این به دلیل باورهای میراثی و سنتی است که نسل امروز از نسل دیروز با خود در سینه دارد و بر اساس این اعتقادات تعلیم و تربیت شده است.
به نظر می رسد آنچه به عنوان موانع و محدودیت ها در جهت نهادینه سازی مقام و احترام واقعی زن در جامعه وجود دارد، ترکیبی از آموزه های بین دو نسل دیروز و امروز است که نیمی از سوی جامعه دیروز و نیمی از سوی جامعه امروز مورد قبول واقع نمی شوند. تضاد و توافق بین هر دو گروه گاهی فرصت و گاهی محدودیت برای زنان را به وجود می آورد.