خم می شویم اما نمی شکنیم!
خم می شویم اما نمی شکنیم!

تاریخ ۱۸ ثور مکتب سیدالشهدا و ساحه غرب کابل گواه حادثه تروریستی حمله بر مکتب دخترانه در ساحه کوه چهل دختران به وقوع پیوست. این حادثه تلفات سنگینی را بر جای گذاشت و خانواده های زیادی را داغدار کرد؛ اما با وجود این دو روز بعد از وقوع حادثه شاگردان این مکتب دوباره به مکتب […]

تاریخ ۱۸ ثور مکتب سیدالشهدا و ساحه غرب کابل گواه حادثه تروریستی حمله بر مکتب دخترانه در ساحه کوه چهل دختران به وقوع پیوست. این حادثه تلفات سنگینی را بر جای گذاشت و خانواده های زیادی را داغدار کرد؛ اما با وجود این دو روز بعد از وقوع حادثه شاگردان این مکتب دوباره به مکتب بازگشتند تا دروس خود را در همانجایی که متوقف شده بود از سر گیرند. بسیاری از دخترانی که در این حادثه زخمی شده بودند و یا گواه این صحنه دلخراش بودند با حضور دوباره در مکتب گفتند که: «این حمله نه تنها آنها را متوقف نکرده بلکه حتی انگیزه بیشتری به آنها داده تا دوباره و بیشتر تلاش نموده و درس بخوانند چرا که این درستی راه و انتخاب شان را نشان می دهد».
شنیدن این جملات از دختر بچه ای که هنوز در صنوف ابتداییه مکتب درس می خواند، تن آدم را به لرزه در می آورد. دختری که در همین کودکی تصمیم خود برای آینده را گرفته و می خواهد آینده را با نور علم برای خود و هم سالانش درخشان بسازد. انگیزه و جهد از کلامش شعله می کشد و دل آدم را می سوزاند که با ترسی که تجربه کرده چطور با این شهامت ایستاده شده و گپ می زند. در این میان سوالی که در ذهنم جرقه می زند اینست که نسل دیروز جز شعله ور ساختن جرقه های جنگی که آتشش دامن نسل امروز را هم می سوزاند برای ما چه ارمغانی داشته است؟ نسل دیروز برای ما چه کرده و چه می کند؟ شاید بگویند جهاد، شاید بگویند وطن پرستی اما هر نام و عنوانی که روی آن گذاشته شود شعله های آتشش ما را و دامن ما را سوزاند و دامن نسل بعد از ما را نیز خواهد سوختاند. اگر نسلی که امروز در صحنه آبادانی قرار می گیرد نتواند شعله های آتش را خاموش کند نسل فردا نیز قربانی همین شعله های جهل خواهد شد.
به تازگی یک گروه رضاکار فعالیت های خود را در سه بخش؛ نقاشی روی دیوارهای مکتب، خطاطی روی دیوارهای مکتب و جمع آوری مواد درسی برای دانش آموزان شروع کرده تا از این طریق بتواند ترسی را که در میان برخی از شاگردان این مکتب به وجود آمده را با طراحی و نقش و نگارهای رنگین روی دیوارهای مکتب بریزاند و به آنها امید و انگیزه بیشتر برای حضور در مکتب را بدهند.
این اقدام توسط یک گروه رضاکار برای دختران مکتب سیدالشهدا اجرایی و عملی شده و فعلا در جریان می باشد. این گروه متشکل از ۳۰ نفر جوانان اعم از دختران و پسران هنرمند و نقاش است که برای بازماندگان شهدای دانایی دست به ایجاد انگیزه جدید برای پیمودن راه تعلیم و تحصیل علم زده اند. تعداد نقاشان بیشتر از خطاط ها بوده و خطاطان روی دیوارهای صنف و مکتب جملات انگیزشی برای دانش آموزان می نویسند و نقاش ها نیز تصاویر مفهومی ای که مرتبط با علم و دانش باشد را نقاشی می کند.
این نشان دهنده اهمیت نسل فردا برای جوانانی است که خود در میان غبار دود و آتش چشم به جهان گشوده اند و دوست دارند تا نسل فردا را در رفاه و آسایش و تنها متمرکز به آینده ای درخشان ببینند. این نسل را نه تنها که نباید مانع شد بلکه باید با جان و دل حمایت و تأمین کرد تا به آنچه که لایق و شایسته اش هستند برسند. هرچند شاید این کمترین کاری باشد که بتوان برای نویدآوران فردای بهتر کشور انجام داد ولی ایجاد انگیزه ای که این کار برای آنها می کند تأثیر بسیار بالا و خوبی را می تواند روی روحیه ی این اطفال نازنین و آینده سازان کشور داشته باشد.
مردم قشر عادی جامعه اما پر اهمیت هستند که اهمیت و ارزش نسل فردا را درک کرده و برای هر چه بهتر شکوفا شدنشان از هیچ کوششی فروگذار نمی نمایند اما دولت و حکومت چه زمان می خواهد اهمیت نسل فردا را درک کند و ابتدایی ترین حقوق شان را برایشان تأمین کند. مطابق با مواد قانون اساسی تأمین امنیت و حق تعلیم و تحصیل حق هر افغان است اما نسل امروز و فردای کشور در برخورداری از این حق با محدودیت و موانع زیادی روبرو هستند. بسیاری از مردم از کمبود مواد درسی و کتب در مکاتب کشور شکایت دارند که وزات معارف تا هنوز نتوانسته جوابی برای آن ارایه دهد و اینک دیده می شود گروه های رضاکار کتب و مواد درسی مکاتب را از طریق کمپاین های جمع آوری کتاب برای متعلمین در برخی ولایات شروع کرده اند تا از این طریق بتوانند نسل فردا را باسواد و با انگیزه تربیت کنند.
صالحه محمدی یک تن از افرادی که کار نقاشی مکتب سیدالشهدا را به شکل رضاکارانه پیش می برد برای مردم این گونه پیام دارد: «بیایید دست به دست هم بدهیم با هم متحد شویم از تعصب و تعصب گری دور باشیم زمانی ما می توانیم به موفقیت برسیم زمانی می توانیم آرام زندگی کنیم که همدیگرپذیر باشیم به همدیگر احترام بگذاریم نه اینکه از لحاظ قومی و مذهبی با هم برادرکشی را راه بیندازیم. کشور ما از هر لحاظ عقب مانده است و یگانه دلیل آن بی اتحادی مردم است. بیایید یک زندگی آرام برای آینده خود و فرزندان خود بسازیم که امید آینده این کشور هستند. پیام من برای دولت اینست که اگر دولت واقعا به فکر مردم است و توجه به مردم دارد و کمی هم دلسوز مردم است در قسمت امنیت مردم تلاش های جدی روی دست می گیرد چون از هر روز ماتم ملی اعلان کردن درد مردم کم نمی شود. هر چند به عنوان یک محصل با دیدن واقعه سیدالشهدا از درس خواندن ناامید شده بودم اما نه ما دوباره ایستاد می شویم ما خم می شویم ولی نمی شکنیم. ما به فرزندان خود نشان می دهیم که ما شکست ناپذیریم تا با همین باور بزرگ شوند و برای زندگی شان تلاش کنند».