وقتی دروازههای مکتب بر روی دختران افغانستانی بسته شد، گذشته از آن که چه پیامدهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دارد، تاثیرات عمیقی بر روحیه و روان دختران کشور گذاشت. گفتگوها با دختران جوان محروم از تحصیل نشان میدهد که انسداد دروازههای علم و دانش بر روی آنان به دلیل جنسیت، نه تنها آیندهای تحصیلی و حرفهای آنها را تحت تأثیر قرار داده است، بلکه بر سلامت روان و عزت نفس آنها نیز تأثیر گذاشته بدی است.
احساس بی ارزشی
در این گزارش بهسراغ دخترانی رفتم که در حین رشد ذهنی، از کاروان علم و یادگیری عقب ماندند و عامدانه در مسیر جهالت قرار داده شده اند. یکی از مهمترین نکات که این دختران به آن در گفتگو تمرکز میکنند، احساس «بی ارزش بودن» است. خالده دختران نوجوان که تا صنف یازدهم آموخت، میگوید:«با بسته شدن مکاتب دخترانه، جامعه نسبت به آینده ما بی توجه شده است و این سبب می شود که احساس کنیم که دختر بی ارزش است. از طرفی از دست دادن فرصت تحصیل و ساختن آینده ای بهتر، ناامیدی را زیاد میکند».
بدون شک، وقتی آینده شخص تاریک و نامعلوم باشد؛ اضطراب در خصوص آینده شغلی و زندگی شخصی نیز وجود دارد.
کاهش عزت نفس
اما انجیلای ۲۰ ساله که در مضمون ریاضی و فیزیک بسیار خوب بوده است و آرزو داشته است که در جامعه مردسالار افغانستان یک مهندس ساختمان شود، امروز در خانه تمرین شستشوی ظرف را میکند. او از تجربه های خود با من میگوید و در جریان سخنانش از تاثیر منفی بسته شدن دروازه های مکتب بالای اعتماد به نفس دختران سخن میزند.
انجیلا میگوید:«دختران در مقابل پسرانی که مکتب می روند، احساس حقارت می کنند. من خودم احساس می کنم که دیگر زنده نیستم. از دست دادن فرصت یادگیری و رشد، اعتماد بنفس مرا خیلی کم کرده است». به گفتهی او، با دور ماندن از محیط آموزشی و اجتماع، دختران احساس تنهایی کرده و خودبخود به انزوا کشیده می شود.
پرستو نام مستعار دختری از ولایت کابل است که اول نمره صنف خود بوده است و به شدت علاقمند آموزش و یادگیری. او به دلایل امنیتی نام مکتبش را به زبان نمیآورد. او با اینکه از سیستم آموزشی در نظام جمهوریت انتقاد می کند، اما نبود مکتب را بزرگترین ضربه روحی و فکری در زندگی اش میداند. پرستو میگوید:«شاید وقتی مکاتب باز شود که من پیر شوم. ازدواج کرده باشم و یا اینکه صاحب فرزنده باشم. وقتی به این چیز فکر می کنم بسیار ناراحت می شوم».
اعضای خانواده او نیز می گویند که با بسته شدن مکاتب، اوضاع روحی پرستو بدتر شده است و روز به روز بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد. او یک زمانی نمرات بلند می گرفته است، اما سه سال می شود که کتابش را باز نکرده است.
مادر پرستو میگوید:«ای کاش مکاتب باز شود. دختر جانم پس مکتب را شروع کند. مه نمی خواهم دخترم مثل مه کور بماند. دخترم باید در آینده صاحب وظیفه باشد».
اما کارشناسان امور آموزش و روانشناسی به این باور هستند که بسته بودن دروازه های مکاتب بر روی دختران، باعث تقویت نابرابری جنسیتی در جامعه و محدود شدن فرصتهای زنان، افزایش خشونت علیه زنان، ازدواجهای اجباری در سنین پایین و کاهش جایگاه اجتماعی زنان می شود.
به باور آنان، زنان از مشارکت فعال در جامعه و تصمیمگیریها باز میمانند. این امر میتواند به بحرانهای اجتماعی مانند فقر، بیکاری و مهاجرت بیشتر منجر شود.
- نویسنده : فریبا
- منبع خبر : خبرگزاری زنان افغانستان