هشت ماه قبل با آغاز یک فصل سیاه از بدبختی زنان و دختران افغانستان، اندک اندک دستاوردهای زنان از بیست سال قبل نیز دفن میشود اما شماری از زنان ودختران که افغانستان را ترک کردند اکنون بدنیال تحقق رویاهای شان به دیار مهاجرت پناه بردند. رحیمه هاشمی یکی ازین دختران است که دورهی تعلیمی اش […]
هشت ماه قبل با آغاز یک فصل سیاه از بدبختی زنان و دختران افغانستان، اندک اندک دستاوردهای زنان از بیست سال قبل نیز دفن میشود اما شماری از زنان ودختران که افغانستان را ترک کردند اکنون بدنیال تحقق رویاهای شان به دیار مهاجرت پناه بردند. رحیمه هاشمی یکی ازین دختران است که دورهی تعلیمی اش را با تمام چالشها پشت سرگذاشت، ورزشکار شد اما وقتی دیگر هیچ چانسی برای ورزش و ادامهی تحصیل درافغانستان نداشت برای تحقق آرمانهایش به دانشگاه آسیایی ها پناه برد. روایت زندگی پر خم و پیچ و دیگر زوایای زندگی او را از خبرگزاری زنان افغانستان بخوانید.
رحیمه هاشمی متولد یکی از روستاهای دوردست ولسوالی شهرستان ولایت دایکندی است که فراغت او از مکتب با حاکمیت طالبان در افغانستان همزمان شد.
روایتی از چالشهای تعلیم دختران روستایی
دختران در روستا های دور دست افغانستان همواره مشغول زندگی روستایی و قربانیان ازدواج های اجباری و زیر سن هستند از سوی هم دسترسی اندکی به درس و تعلیم دارند. اما شماری از دختران با وجود زندگی سنتی با گذشتن از سد سنت های ناپسند چون محرومیت از تعلیم و ازدواج های اجباری و زیر سن موفق شده بودند به حق تعلیم و آموزش دست یابند اما به حاکمیت دوبارهی طالبان دروازههای مکاتب به روی دختران نوجوان بسته شد و از تمام فعالیت های مدنی و غیره منع شدند.
رحیمه هاشمی، با تمام سختی ها و نبود امکانات موفق شد فارغ صنف دوازدهم مکتب شود. در مکتبی که او درس میخواند حدود یک ونیم ساعت با خانه اش فاصله داشت. رحیمه روزانه حدود سه ساعت راه مکتب را با پای پیاده رفت و آمد میکرد و گاهی اوقات به کمک مادرش به مکتب میرفت. او میگوید:
” بعضی روزها که هوا بسیار گرم میبود ویا در اواخر فصل خزان که هوا بسیار سرد میشد مادرم مرا به مکتب میبرد در طول راه گاهی اوقات آنقدر خسته میشدم که نمیتوانستم راه بروم اما مادرم مرا به شانه هایش میانداخت و به مکتب میبرد.”
تنها دشواری سد راه رحیمه هاشمی دوری راه مکتب نبود وقتی او با طی کردن این فاصله به مکتب میرسید سقفی برای نشستن نداشت در یک مکانی که مردم برای دانش آموزان پسر مشخص کرده بودند تعدادی اندکی از دختران نیز برای آموختن به آنجا میرفتند اما کتابی برای خواندن و آموزگاری برای تدریس نیز نداشتند.
ریاست معارف ولایات در راستای فراهم کردن کتاب به مکاتب روستایی همواره سهل انگاری کرده اند و در شمار زیادی از مکاتب دوردست و روستایی والدین دانش آموزان کتاب های مورد نیاز فرزندان شان را از بازار تهیه میکنند و شماری از خانواده ها به علت فقر و ناداری که توان تهیهی کتاب و دیگر مواد آموزش درسی را ندارند کودکان شان از مکتب رفتن باز میمانند.
خانوادهی رحیمه هاشمی برای فراهم کردن زمینهی تعلیم برای کودکان شان به شهر نیلی مرکز ولایت دایکندی کوچ میکنند و درین فرصت رحیمه برعلاوهی ادانه تعلیم علاقمند ورزش میشود و زمانیکه متعلم صنف دهم مکتب بود دریک کلپ ورزشی خاکی به آموزش ورزش های رزمی نیز مشغول میشود.
از نبود امکانات ورزشی تا طعنه و آزار های روانی مردم به دختران ورزشکار
در دایکندی باشگاه های ورزشی زنانه در زیرزمینی های نمناک و بدون نور فعالیت داشت اما بدون هیچ امکاناتی ورزشی، رحیمه میگوید در باشگاه خاکی و بدون فرش تمرین میکرد.
” در باشگاه که خودم ورزش های رزمی را میآموختم خاکی بود ما حتی تشک ورزشی نداشتیم و گاهی در باشگاه مورد آزار و اذیت قرار میگرفتیم برای همین اکثر اوقات و در روز های فراغت در استدیوم ورزشی دایکندی( یک میدان فوتبال خاکی) تمرین میکردم.”
با آنکه اندکترین امکانات ورزشی در اختیار زنان و دختران در شهر نیلی مرکز ولایت دایکندی وجود نداشت اما در رقابت های بین ولایتی دختران ورزشکار دایکندی به دستاورد های قابل توجهی دست یافته بودند و جام های قهرمانی و مدال های زیادی بدست آورده بودند.
رحیمه هاشمی در یکی از رشتهی رزمی (فول رزم) و دوچرخه سواری مشغول یادگیری بود. اما همواره طعنه ها و آزار های روانی مردم را هم به جان خریده بود.
” مردم به ما میگفتند دخترانی که ورزش میکنند دختران خوبی نیستند و حضور مارا برای جامعه مضر میدانستند.”
دیدگاهی که از بطن جوامعی سنتی نشات میگیرد.
دختران ورزشکار با وجود آزارهای روانی مردم هنگامی که برندهی رقابت های قهرمانی بین ولایات میشدند اما با شور و استقبال گستردهی مردم و مقامات حکومتی قرار میگرفتند.
قابل یاد آوری است که تا قبل از آمدن طالبان یک جمنازیوم ورزشی مجهز از سوی نهاد UN HABITAT برای زنان در شهر نیلی ساخته شده بود اما این جمنازیوم هیچ وقت دراختیار زنان قرار نگرفت در عوض به یک سکتور خصوصی واگذار شد تا از طریق آن پول هنگفتی به جیب ریاست شاروالی شهر نیلی برود و تلاشهای زنان ورزشکار و آمریت المپیک ولایت دایکندی برای واگذاری آن به آمریت ورزشی و زنان درین راستا نتیجهای نداشت.
رحیمه هاشمی اخیرا در فضای مجازی هم فعالیت میکرد دغدغه ها و چالشهای زندگی خود و دیگر دختران را در قالب استند اپ کمیدی در فضای مجازی بیان میکرد. و دریکی از مراکز آموزشی زبان های خارجی در شهر نیلی زبان انگلیسی را نیز آموخته بود و برای سپری کردن امتحان عمومی کانکور آمادگی میگرفت.
حاکمیت طالبان و تاثیر آن روی زندگی دختران
رحیمه هاشمی که تا آمدن طالبان در افغانستان مشغول آموزش و آمادگی برای امتحان عمومی کانکور بود مجبور به خانه نشینی شد. اما برای مبارزه با نا امیدی ناشی از وضعیت موجود در فضای سربستهی خانه فعالیت های ورزشی اش را انجاممیداد و گاهی هم در فضای مجازی فعالیت میکرد با آنهم هیچ امیدی به آینده و بهبود وضعیت زنان نداشت تا اینکه با تلاش های زیاد موفق شد از طرف دانشگاه آسیایی ها برای زنان افغانستان بورسیه بگیرد و برای یک شروع جدید کشورش را ترک کند.
” تا روزیکه طالبان کابل را گرفتند من هنوز امیدوار بودم که طالبان نمیتواند کابل را بدست بگیرد اما اینگونه نشد اما تا دوماه دیگر نیز میگفتم آنها توان حکومتداری ندارند و شاید کنار بروند . در سه سال با وجود دانش آموز بودنم با امریکایی ها کار کرده بودم اما برای بیرون شدن از افغانستان هیچ اقدامی نکرده بودم. در فضای مجازی با بورسیهی تحصیلی دانشگاه آسیایی ها برای زنان افغانستان روبرو شدم و درخواست دادم و بعد از پنج روز جواب مثبت آمد اما هنوزم دلم نمیخواست کشورم را ترک کنم اما با تاکید خانوادم برای ویزه درخواست دادم و از طریق پاکستان به دبی و سپس به بنگلادیش رسیدم و برای آغاز درسهای مان در دانشگاه آمادگی میگیرم.”
رحیمه هاشمی میگوید برای پیشرفت کشورش روزی به افغانستان بر خواهد گشت اما نه زیر سلطهی طالبان .
گزارش از: لطیفه سادات موسوی