حبس خانگی و مبارزه با افسردگی؛ کار روزمره زنان در حکومت طالبان
حبس خانگی و مبارزه با افسردگی؛ کار روزمره زنان در حکومت طالبان

خبرگزاری زنان افغانستان: افغانستان کشور­ی است خشونت­‌زا و خشونت پرور، تبعیض و خشونت ریشه در فرهنگ دیرینه­‌ی این سر زمین دارد. نگرش­‌های تعصب­‌گرا و خشونت پرور و به شدت سنتی  همواره از زنان این سر زمین قربانی می­‌گیرند و حقوق شان پامال می­‌شوند و منحیث جنس دوم دیده می­‌شوند. روز و روزگاری غم­‌انگیز، تاریک و […]

خبرگزاری زنان افغانستان: افغانستان کشور­ی است خشونت­‌زا و خشونت پرور، تبعیض و خشونت ریشه در فرهنگ دیرینه­‌ی این سر زمین دارد. نگرش­‌های تعصب­‌گرا و خشونت پرور و به شدت سنتی  همواره از زنان این سر زمین قربانی می­‌گیرند و حقوق شان پامال می­‌شوند و منحیث جنس دوم دیده می­‌شوند.

روز و روزگاری غم­‌انگیز، تاریک و مبهم زنان افغانستان برای هیچ کسی پوشیده نیست. پس از به قدرت رسیدن گروه طالبان، دستاوردهای بیست ساله زنان وارونه شد، طالبان وجود زنان را از صحنه­‌های سیاسی و اجتماعی انکار کرد/ می­‌کند. طالبان با روایت افراطی از اسلام و تفکر به شدت خرافاتی و غیر مدنی زنده­‌گی را برای زنان این کشور سخت و دشوار ساخته اند.

زنان این سرزمین به انواع خشونت مواجه شده است. زنان و دختران افغانستان؛ حبس خانگی، ازدواج اجباری، بریدن بینی، سوزاندن با آب جوش، کشیدن ناخن­‌های دست و پا، لت­‌وکوب و … را لمس و تجربه کرده است.

طالبان؛ حجاب اجباری و تعیین نوعیت حجاب، دخالت به زنده­‌گی زنان، محرومیت از درس و تحصیل، محرومیت از کار و شغل، تبعیض و خشونت­‌های روانی و فیزیکی از جمله سدهای است که فرا روی زنان افغانستان قرار داده اند.

دراین میان، شماری از زنان و مدافعان دست برای دفاع از حقوق انسانی شان با بر آمدن به خیابان­‌ها حکومت آپارتاید جنسیتی طالبان را به چالش روبه­‌رو کرده اند و پرچم «نان کار آزادی»، «عدالت برای همه» آزادی خواهی را بلند کردند؛ اما طالبان با میله تفنگ و زندانی ساختن، اکثر از مدافعان حقوق زن را سرکوب کردند.

خانم صالحی دانشجویی رشته حقوق در یکی از دانشگاه­‌های افغانستان، می­‌گوید: «زنان و دختران در دو سال حاکمیت طالبان بر افغانستان در خانه­‌ها حبس شده اند و اجازه رفتن به مکاتب، دانشگاه­‌ها، محل کار، مراکز تفریحی و ورزشی را ندارند، حبس خانگی، فشارهای روحی، بیکاری و دور بودن از اجتماع باعث افسردگی زنان شده و دایماً درگیر اضطراب و پریشان حالی هستند، نمی­‌توانند این احساس را کنترل و سرکوب نمایند. این عوامل باعث می­‌شوند اکثر از زنان و دختران از فرط افسردگی دست به خودکشی بزنند».

مخالفت طالبان با زنان، موسیقی، هنر، دیگراندیشی و آزادی نشانگر آن است که این گروه سر آشتی با هم­دیگر پذیری و جامعه کثرت­گرا ندارد.

با این حال تصویر آینده افغانستان در حال حاضر تحت حاکمیت جبری طالبان، آپارتاید جنسیتی، بسیار مبهم دردناک و نا روشن است.

روی این ملحوظ، جامعه جهانی باید مسوولیت­‌های شان را در برابر زنان رها شده افغانستان بر عهده بگیرند. زنانی که بدون پشتوانه سیاسی به خیابان­‌ها بر آمدن و حقوق انسانی خویش را مطالبه می­‌نمایند، حمایت کنند. نماینده­‌های واقعی زنان افغانستان را در نشست­‌های بین­‌المللی دعوت نمایند. در این صورت با یقین می­‌توان گفت که این گروه نمی­‌تواند زنان را از سر راه خود بردارند، بلکه مساله­‌ی زنان عامل سرنگونی این گروه خواهد شد.