مریم رحمانی: با آمدن طالبان، بیست سال به عقب رانده شدیم
مریم رحمانی: با آمدن طالبان، بیست سال به عقب رانده شدیم

خبرگزاری زنان افغانستان: هنوز مدت کوتاهی از آمدن گروه طالبان به قدرت و حاکمیت نگذشته است که زمزمه های انزوای زنان به گوش رسید. این زمزمه ها سبب شد تا بسیاری از زنان که در حکومت فعال و دولت فعال بودند به انزوا بروند. مریم رحمانی رئیس ریاست امور زنان زابل است که با آمدن […]

خبرنگار: صدیقه احمدی

خبرنگار: صدیقه احمدی

خبرگزاری زنان افغانستان: هنوز مدت کوتاهی از آمدن گروه طالبان به قدرت و حاکمیت نگذشته است که زمزمه های انزوای زنان به گوش رسید. این زمزمه ها سبب شد تا بسیاری از زنان که در حکومت فعال و دولت فعال بودند به انزوا بروند. مریم رحمانی رئیس ریاست امور زنان زابل است که با آمدن طالبان در خانه مانده و شرایط سختی را در این انزوا به سر میبرد. در اینجا مصاحبه ای داشتیم با خانم مریم رحمانی که از مشکلات زنان در بعد از جمهوریت میگوید:

– بعد از تغییر نظام از جمهوریت به امارت اسلامی در زندگی زنان چه تغییراتی مهم آمده است؟
دختران و زنان مایوس هستند، آنقدر شور و شوق که در گذشته بود و دختران به مکتب می رفتند دیگر وجود ندارد، معلمین با وجود اینکه معاش دریافت نمیکنند به دروس حاضر شده و به دختران درس میدهند. با اینکه در سابق ۲۰۰۰ شاگرد بود حالا تعداد بسیار اندکی به درس حاضر میشوند.

– زنان در دفاتر دولتی حضور پیدا میکنند یا نه؟
نخیر، به جای لوحه ریاست امور زنان، شورای مجاهدین نوشته کرده و جایگزین نموده اند. هیچ خانمی در دفاتر اجازه کار ندارد، فقط قابله ها و خانم هایی که در بخش های صحی و معارف فعالیت داشتند اجازه کار دارند. با این که ما در بخش اداری معارف، مدیر شهری و سارندوی داشتیم، مثلا خانم محموده و خانم نرگس در معارف کار میکردند ولی حالا اجازه کار ندارند.

– برای زنانی که اجازه کار داده میشود مثل معلمین و قابله ها، چه محدودیت هایی وضع شده است؟
ما در زابل قبلا هم چادری و بعضا حجاب میپوشیدیم ولی فعلا همه معلمین و مدیران لیسه ها چادری میپوشند و در بخش های صحی با اینکه قبلا هم وارد های مردان و زنان جدا بود ولی فعلا قیودات بیشتر وضع کرده اند.

– آیا خبرنگاران زن در زابل به فعالیت شان میپردازند؟
نخیر، دو خبر نگار زن بودند که به کابل رفتند. دخترانی که در پروموت کار میکردند هم خودشان را از زابل خارج نمودند. یک خانم به نام کریمه گلالی بود که به کابل رفته و معلوم نیست که کجا هستند، دو تا قاضی زن ازغزنی بودند که آنها هم رفته اند

– آیا خانم های که قبلا در وظایف بودند تهدید یا مجازات شده اند؟
بله، حدود ۱۰ نفر از خانم ها که قبلا پولیس بودند با شیطنت اطرافیان شان توسط طالبان دستگیر شده و فعلا محبوس هستند، با موسفیدان شان مخفیانه صحبت نمودم که نزد قومندان طالبان رفته و بگویند که اطفال اینها در کوچه و بازار با پاهای برهنه آواره و شوهران شان معتاد میباشند، به اینها اجازه بدهید که به زندگی عادی شان برگردند.

– آیا شخصی مورد محکمه صحرایی قرار گرفته است؟
در دوران قبلی در اطراف به وفور شاهد محکمه صحرایی بودیم ولی فعلا چون از اوضاع بیرون زیاد آگاه نیستم، خبری از محکمه صحرایی به گوشم نرسیده است.

– از وضعیت خانه های امن برای مان بگویید.
در زابل ما نه حالا و نه قبلا خانه امن نداشتیم، در کنفرانسی با خانم سیما ثمر در این مورد صحبت نمودم. قبلا بعضی مشکلات که برای خانم ها به وجود می آمد آن ها را در خانه خود پناه میدادم ولی با مخالفت فامیل مواجه شدم، زیرا از لحاظ اجتماعی مورد سوال قرار میگرفتیم.

– وضعیت خانم های خیاط و آرایشگر چگونه است؟
در زابل قبلا هم آرایشگاه وجود نداشت و دختر خانم ها در خانه به فعالیت های شان مثل نخ صورت، برداشتن ابرو و غیره میپرداختند و با آمدن طالبان آن ها هم به کابل فرار نمودند. و خیاطی هم معمولا در خانه و بعضی مردان هم در بازار برای خانم ها لباس میدوختند ولی فعلا به دلیل ترس خانم ها به خیاطی ها مردانه نمی روند یا هم خود خیاط های مرد مانع میشوند.

– نظر زنان درباره پالیسی طالبان در مورد حقوق زنان چه است؟
هیچ امیدی نداریم، به گونه ناامید شده ایم که تنها امید مان مرگ میباشد. زنان به دلیل ترس از خانه ها بیرون نمیشوند و همه به صورت مخفیانه به زندگی مان ادامه میدهیم، و بعضی زنان که دسترسی به موبایل و اینترنت داریم مثل خانمی که در شورای ولایتی وکیل بود یا استاد من که در مدیریت شهری بود، حال همدیگر را جویا شده و با هم صحبت می نماییم. ولی هیچ روشنی و امیدی در هیچ موردی نیست چه برسد به حقوق خانم ها.
– خانم رحمانی نظر شخصی شما درباره امارت در قبال حقوق زنان و حقوق زنان چیست؟
ما هیچ وقت بیرق و اردوی ملی مان را فراموش نمی کنیم. ما ۲۰ سال زحمتی را که در قبال حقوق زنان کشیدیم هیچ شده و بعد از آمدن طالبان، بیست سال به عقب رانده شدیم. زیرا به چشم خود میبینیم نه وظیفه ای است و نه حق و حقوقی.

– خانم رحمانی از وضعیت خودتان در زابل برای ما بگویید.
وضعیت جسمی من خوب نیست، رنج میکشم و تشویش میکنم و به علت تشویش زیاد مریضی عاید حالم شده است. در خانه هستم، هیچ دید و باز دیدی نیست، حتی در مراسم تدفین هم شرکت نمیتوانم. برای دریافت پاسپورت رفتم و گفتم برای علاج مریضی نیاز به پاسپورت دارم در قدم نخست به من گفتند باید با محرم بیایی و با برادر زاده ام رفتم، تمامی اختیارات تمامی ادارات دولتی به یک شخص سپرده شده است، به خانه آن قومندان رفتم به من گفت ما دفتر نداریم و پاسپورت بند است، پاسپورت ام را نمیدهند و در حالیکه در ماه اسد پول هم تحویل کردم، شرایط ام بسیار خراب هست سخت زیر تهدید هستم. بر دروازه های تمامی ادارات دولتی قفل انداخته شده و هیچ فعالیتی وجود ندارد