۱۵ اگست ۲۰۲۱ و روایت تبسم از روزهای تلخ سقوط 
۱۵ اگست ۲۰۲۱ و روایت تبسم از روزهای تلخ سقوط 
از سقوط نظام جهموریت و به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان سه سال می‌گذرد. در این مدت تحولاتی که به وجود آمد، بیشترین محدودیت‌ها و چالش‌ها را زنان و دختران متحمل شدند.

از سقوط نظام جهموریت و به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان سه سال می‌گذرد. در این مدت تحولاتی که به وجود آمد، بیشترین محدودیت‌ها و چالش‌ها را زنان و دختران متحمل شدند.

هر کدام از زنان و دختران افغانستانی روایت‌ها و حکایت‌های مختلفی از زمان سقوط کشور تا به امروز دارند. تبسم حکمت، یک‌ تن از دختران دانش‌جو، خاطراتش را این گونه روایت می‌کند:

روز ۲۴ اسد بود که کابل سقوط کرد. هرچند مردم نفس می‌کشیدند ولی امید به زندگی در وجود خیلی ها مُرده بود. تعداد زیادی از فامیل مان در روند تخلیه مجبور به ترک کشور شده و عازم امریکا شدند و زندگی برای هر کدام ما از بد، بدتر شد.

کار خود ر از دست دادم، اعضای خانواده ام مجبور به ترک وطن شدند و آرامش نسبی قبلی هم از بین رفت.

این ها شروعی بود به زن ستیزی و رشد ریشه‌های افکار مردان زن ستیز افغانستان. اساسی ترین حقوق انسانی ما را گرفتند، تاجایی که روزی می‌خواستم داخل دانشگاه شوم من را بخاطر رنگ روسری ام مورد بازخواست قرار دادند و برایم گفته شد که نباید روسری رنگی غیر سیاه بسر کنم.

بعد از سقوط دختر خانم‌ها زیاد بیرون نمی‌رفتند، دخترانی که زاده‌ی مادرانی بودند که در دور قبلی حاکمیت طالبان بار ها شلاق خوردند و قصه‌ی شلاق خوردن مادران شان را همیشه شنیده بودند و اکنون خود شان جرات بیرون رفتن را نداشتند.

با خود گفتم تا چه زمانی باید خانه نشین باشیم و فرصت بدهیم دیگران برای ما تعین سرنوشت کنند، در یک کافه با دوستانم قرار گذاشتم و طرف کافه روان بودم که چشمم به انبوهی از مردم خورد که جمع شده بودند و در مورد چیزی بحث می‌کردند، ازدحام زیاد بود و سرک مسدود. از موتر پیاده شدم تا بتوانم زودتر برسم پیش دوستانم که دیدم کمی دور تر از من مردی خون آلود را به دار آویخته بودند.

با سرعت زیادی آنجا را ترک کردم و با خود فکر‌ می‌کردم چرا باید چنین صحنه‌های فجیعی را در این سن شاهد باشم با خودم دنبال جواب سوال هایم بودم که متوجه شدم در ایستگاه دیگر دومین مرد را همان‌طور به دار آویخته بودند و به همین ترتیب سومین مرد دار آویخته شده دیگر را دیدم.

می‌گفتند این ها اختطاف چی هستند که از سوی طالبان دستگیر و بخاطر عبرت گرفتن به دار آویخته شدند. با دیدن آن صحنه ها شوک بدی به من وارد شد و تا هنوز هم از آن مکان می‌گذرم آن مرد ها جلوی چشمانم هستند.

روز ها یکی پس از دیگری می‌گذشت و ما هم به مدت زیادی اجازه‌ی کار نداشتیم و تبدیل شدیم به دختران خانه نشین. دروازه‌های مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به روی دختران بسته شد و در برابر کار زنان شاغل محدودیت وضع شد.

در این مدت تعدادی از دختران به درس آنلاین روی آوردند، یک تعداد با ایجاد کارگاه‌های مختلف برای خود و‌ دیگر زنان و دختران فرصت‌های شغلی مهیا ساختند، شماری هم به یاد گیری هنرها و حرفه‌های جدید پرداختند. اما تعدادی هم در گوشه خانه مانده و روزهای سخت افسرده‌گی را سپری کردند.

من به این باور هستم اگر روزی دوباره تمام محدودیت‌ها برطرف شود، دختران دانش‌جو و دانش‌آموز بتوانند مکتب و دانشگاه بروند، زنان آزادانه کار کنند و مردان از بیکاری و مشکلات اقتصادی رنج نبردند و همه چیز خوب شود. اما ما دیگر آن آدم‌های سابق نخواهیم شد‌ که سال‌های خوب زندگی خود را تلخ گذراندیم.

  • نویسنده : خبرگزاری زنان افغانستان
  • منبع خبر : خبرگزاری زنان افغانستان