تحلیل از: تبسم مهری گزارشهای وجود دارد که از روز گذشته، طالبان هجوم همهجانبه و هماهنگ برای بازداشت شماری از فعالین حقوق زن در افغانستان را آغاز کردهاند. هرچند این گزارشها به صورت رسمی تایید نشده، اما در روزهای گذشته چندین قضیه قتل و ترور زنان توسط طالبان گزارش شده و در برخی موارد طالبان […]
تحلیل از: تبسم مهری
گزارشهای وجود دارد که از روز گذشته، طالبان هجوم همهجانبه و هماهنگ برای بازداشت شماری از فعالین حقوق زن در افغانستان را آغاز کردهاند. هرچند این گزارشها به صورت رسمی تایید نشده، اما در روزهای گذشته چندین قضیه قتل و ترور زنان توسط طالبان گزارش شده و در برخی موارد طالبان آن را تایید کرده و گفتهاند که این قتلها غیرعمدی بوده است. کمی پیشتر از آن، تهدیدهای شفاهی طالبان نیز گزارش شده بود؛ به برخی از سران گروههای معترض زنان تذکر داده شده بود که به گردهماییهای ضد طالبانی شان پایان دهند.
این گزارشها چه درست و چه نادرست، اولین اقدام طالبان علیه زنان نبوده و نیست؛ طالبان از زمان حاکمیت شان در ۱۵ اگست تا امروز، روشهای گوناگون را برای سرکوب و ساکت کردن زنان به کار گرفتهاند. اما هیچکدام از این راهکارها جواب نداده است. نه تنها زنان سکوت نکردهاند که نسبت به اوایل حکومت طالبان، شجاعتر و بیباکتر شدهاند. دخترانِی بیشتر و گروههای مصممتر برای ادامه مبارزه با سیاستهای زنستیزانه طالبان به میدان آمدهاند و جدیتر از گذشته خواهان تامین حقوق زنان در افغانستان هستند.
طالبان که در ابتدا فکر میکردند با اندکی تهدید و خشونت، توانایی کنترل تظاهراتهای زنان را دارند، حالا به درستی متوجه شدهاند که کوتاه آمدن زنان عملا ناممکن شده است. همین ایستادگی اکنون به شکلگیری دو دیدگاه متفاوت در بین طالبان منجر شده است.
عدهی ظاهرا به این باور رسیدهاند که باید با زنان از راه تعامل پیش بیایند و اجازه ندهند ادامه تظاهراتها اصل موجودیت و حاکمیت طالبان را با خطر مواجه سازد. به اساس این دیدگاه، طالبان تمامی رفتارهای زنان از جمله پوشش و نوع زندگی آنان را مسایل شخصی دانسته و به افراد زیردست خود توصیه میکنند که تنها به سفارش و رفتار خوب با زنان میتوانند از بحرانیتر شدن وضعیت جلوگیری نمایند.
طرزالعمل اخیر وزارت امر به معروف مبنی بر این که از خشونت علیه زنان و دیگر شهروندان استفاده نشود، ناشی از همین نوع دیدگاه است. صریحتر از آن نیز، اظهارات روز گذشته مسئول امر به معروف طالبان در ولایت بدخشان بود که به مقامات و افراد این گروه در ولایت بدخشان سفارش کرد «به بهانه بدحجابی و بیحجابی» دختران و زنان را اذیت و آزار نکنید.
دیدگاه دوم که دیدگاه افراطی و سازش ناپذیر نشان داده، هنوزهم به نتیجه بخش بودن توسل به خشونت و زورگویی باور دارد و از همین رو، تمام توان خود را برای ایستادگی در برابر خواستهای انسانی و دادخواهانه زنان به کار میگیرد. خشونتهای چهار ماه گذشته و از جمله خشونتهای روزهای اخیر ناشی از همین نوع نگاه طالبان است که اصل پذیرش وجود زن در اجتماع برای شان رُعبآور و ترسناک است.
به هرحال، آنچه این روزها شاهد آن هستیم، این است که طالبان بین دو راهی سخت قرار گرفتهاند. یا باید به خواستهای انسانی زنان گردن نهند و در واقع تسلیم شوند. تسلیم در برابر مصممترین چهرههای مبارز این روزهای افغانستان که از هیچ تهدیدی حتا مرگ نترسیدند و بین گلوله و آتش و زیر شلاق و چماق طالب فریاد زدند. این مقاومت طالبان را درمانده کرد و در نهایت مجبور به تسلیم نمود.
از سویی دیگر، گروهی که نمیتوانند این سازش آمیخته با شکست را قبول کنند، هنوزهم به تسلیم شدن زنان امید دارند. هنوزهم باور دارند که زبان خشونت جواب میدهد. شاید این گروه پیشتر از گروه قبلی به این نتیجه رسیده بودند که زنان تسلیم ناپذیر هستند، اما از یک شکست تاریخی میترسند.
سناریوی شکست طالب در برابر زنان، تنها شکست طالب در برابر زنان نیست، بلکه شکست یک سنت تاریخی است. پذیرش خواست زنان به معنای نادرست بودن تمامی رفتارهای است که در ۳۰۰ سال گذشته با زنان شده است و یقینا این بار برای همیشه باید با این سنت خدا حافظی کنند.
همین ویژگی باعث شده که هنوزهم در برابر زنان مقاومت کنند؛ چون نمیتوانند بپذیرند که در طول تاریخ اشتباه رفتهاند، همانگونه که نمیتوانند بپذیرند دیگر هیچ راهی برای بازگشت و باز پسگیری این سنگر از زنان وجود نخواهد داشت. از همین رو، به آخرین راهکارهای ممکن برای جلوگیری از قبول شدن خواستهای زنان دل بستهاند. این زنان، زنان ترسناک طالب هستند. زنان؛ کابوسی ترسناک برای امارت هستند.طالبان حق دارند از این زنان بترسند و حق دارند سختترین و دشوارترین راههای ممکن را برای مقابله با زنان روی دست گیرند.
پیشنهاد ما این است که طالبان حتا پس از آخرین راهکار نیز مجبور به پذیرش زنان هستند. چون زنان تغییر کردهاند و حتا با خشنترین شیوهها هم تسلیم نخواهند شد و این بدان معنا است که باید از تحمیل هزینههای جانبی بر مردم و ایجاد نفرت در بین عامه مردم نسبت به حاکمیت کنونی پرهیز کنند. بنا براین، عاقلانهتر این است که دست از لجاجت بردارند و با گروههای معترض زنان گفتگو کنند و آنها را به عنوان بخشی از واقعیت بپذیرند.