زنان با شخصیت دو بعدی
زنان با شخصیت دو بعدی

شاید گاهی دیده باشید برخی زنان و دختران علاقه خاصی به نمایش رفتارهای مردانه دارند و به طور کل در رفتارهایشان رویکردی مردانه و خشن دارند؛ چیزی که در حالت عادی طبیعی به نظر نیامده و غیر طبیعی جلوه می نماید. اما آیا چنین حرکات و نمایشات طبیعی هستند و نباید بخاطر ابرازشان نگرانی خاصی […]

شاید گاهی دیده باشید برخی زنان و دختران علاقه خاصی به نمایش رفتارهای مردانه دارند و به طور کل در رفتارهایشان رویکردی مردانه و خشن دارند؛ چیزی که در حالت عادی طبیعی به نظر نیامده و غیر طبیعی جلوه می نماید. اما آیا چنین حرکات و نمایشات طبیعی هستند و نباید بخاطر ابرازشان نگرانی خاصی وجود داشته باشد؟
در حقیقت هر فرد جدای از اینکه زن باشد و یا مرد دارای دو بعد شخصیتی است که این ابعاد به ابعاد مردانه و زنانه قابل تقسیم بندی هستند و مردانی که بعد زنانه شخصیت آنها بیشتر رشد و انکشاف یافته است رفتارهای ملایم تر و لطیف تری خواهند داشت و در جهت دیگر زنان و دخترانی که بعد مردانه شخصیت شان بیشتر رشد و انکشاف می یابد در ابراز رفتارهای مردانه از قدرت بیشتری برخوردارند و بروز چنین رفتارهایی خارج از کنترل خودشان بوده و تسلطی بر آن ندارند. به باور روان شناسان برهم خوردن تعادل بین این دو وجه شخصیت آشفتگی های هویتی و شخصیتی را در افراد از خود به جا گذاشته و سبب ساز بروز رفتارهای در تضاد با جنسیت اصلی افراد خواهد شد.
اما ریشه اصلی این آشفتگی ها چیست و چگونه تقویت می شود؟
اغلبا تضادهای شخصیتی تضادهایی هستند که معلول از علت های به وجود آورنده آنند. به طور کلی یکی از علل گرایش زنان به رفتارهای مردانه القای تفکر ضعیف بودن جنس زن از لحاظ روحی و جسمی نسبت به جنس مرد است. برخی از زنان برای پوشش این وجه از ضعف روحیوی و شخصیتی شان تلاش بر بروز رفتارهای مردانه می کنند تا از این طریق بتوانند خود را قدرتمند جلوه بدهند، این زنان به دلیل ترس از آسیب دیدن و مصون نگه داشتن خود از خطرات، واکنش های افراطی و نمایشی را از خود بروز می دهند.
دسته دیگر از زنان نیز وجود دارند که از کودکی به خاطر جنسیتی که داشته اند مورد حمله شخصیتی توسط تحقیر و تمسخر قرار گرفته اند و شخصیت آنها به عنوان زن یا دختر مورد تحقیر، توهین و تمسخر قرار گرفته اند. این دسته از افراد گرایش بیشتری به به بروز رفتارهای مردانه دارد در حالی که از نظر هورمونی دچار کدام اختلالی نیست.
البته گروه دیگری از زنان و دختران نیز وجود دارند که در محیط همراه با مردان و پسران رشد و تربیت پیدا می کنند این دختران نیز به دلیل ارتباط نزدیک با پسران رفتارهای مردانه ای را به صورت اکتسابی کسب می کنند که ناشی از تربیت محیط بوده و می تواند طبیعی تلقی شود، اما شرط جدی برای طبیعی تلقی شدن این دسته از رفتارها، جبری و تحمیلی نبودن آن است. یعنی به واسطه قرار گرفتن در محیط مردانه به بروز چنین رفتارهایی مجبور نشده باشد. اگر بروز این رفتارها ناشی از تحمیل و جبر باشد پیامدهای منفی بسیاری بر روان زنان و دختران می تواند بر جای بگذارد. چرا که اینها از شخصیت واقعی خود فاصله گرفته و به مسیری وارد می شوند که برای رفتن به آن ساخته نشده اند.
در حقیقت بروز چنین رفتارهایی برخاسته از سلایق افراد و محیطی که در آن تربیت و رشد می یابند، است و نباید نگرانی خاصی در این زمینه وجود داشته باشد. اما برخی دیگر از این زنان و دختران هستند که بنا به مشکلاتی که با این قشر از جامعه داشته اند.
یکی دیگر از دلایلی که می تواند بر بروز رفتارهای مردانه در زنان نقش مهمی داشته باشد تفاوتی است که والدین در رابطه با فرزندان خود قایل می شوند؛ برخی از والدین در قسمت آزادی فرزندان شان تبعیضات جنسیتی را بر فرزندان تحمیل می کنند که این مورد سبب می شود تا دختران حقوق خود را پایمال شده تصور نموده و به همین دلیل پرخاش های شدید نمایند و یا هم شروع به تقلید از رفتارهای مردانه نمایند تا از این طریق بتوانند به حقوق پایمال شده شان دسترسی پیدا نمایند. یعنی خانواده نیز می تواند محرکی برای بروز این گونه رفتار ها باشد.
آشفتگی های هویتی – جنسیتی پیامدهای روانی و ناگواری را می تواند به بار بیاورد از جمله این پیامدها می توان به استرس زیاد ناشی از بحران هویتی، کاهش شدید اعتماد به نفس، پرخاشگری های شدید، احساسات سرکوب شده و گم کردن خود واقعی در قالب جنسیتی که فرد دارد، اشاره کرد. اما برای برون رفت از این آشفتگی های هویتی – جنسیتی باید چه اقداماتی را انجام داد؟
پرداختن به این موضوعات خود یکی از راه حل هایی است که می تواند تا زمینه ای مسیر را برای کسانی که با این گونه افراد روبرو می شوند را مشخص سازد؛ گرچند کمک نمودن به این افراد به دلیل روحیه پرخاشگرانه ای که دارند کمی مشکل است اما ناممکن نیست. نرگس محمدی کارشناس مسایل روانشناسی در این رابطه می گوید: در قدم اول خانواده ها باید در رابطه با نوع رویه ای که با فرزندان خود دارند عدالت را به بهترین شکل ممکن در نظر گیرند و هیچ گاهی زمینه این فکر را در فرزندان رشد ندهند که بین آنها تفاوتی وجود دارد و یا به دلیل نوع جنسیتی که دارند صاحب امتیاز خاص و ویژه ای می شوند. در قدم بعد باید به مناسبات بین فرزندان و مناسبات فرزندان با دیگران پرداخت و به آنها آموخت که برتری ای از نگاه جنسیت نسبت به دیگری وجود ندارد و نباید در برقراری ارتباط با دیگران امتیازی به دلیل جنسیت داده شود تا برای جنس دیگر این تفکر به وجود نیاید که به دلیل جنسیت مورد تحقیر و یا تمسخر قرار گرفته تا از این طریق جلوی واکنش های شدید در افراد گرفته شود.
صحبت نمودن با این افراد و باز نمودن اینکه زنان موجودات ضعیف تر از مردان نیستند و این زاییده تفکر و خیالات آنهاست نیز می تواند تا حدودی تأثیرات مثبت خود را در این رابطه داشته باشد البته پرداختن به این موضوعات نباید هیچ گاهی سبب این شود تا جنسی نسبت به جنس دیگر در طبقه پایین تر و یا بالاتر قرار بگیرد چون در این صورت نیز جامعه نمی تواند در مسیر صحت روانی قرار بگیرد.