گفتگو با مرجان وفا، خبرنگار و برنده جایزه بهترین خبرنگار سال ۱۴۰۱
گفتگو با مرجان وفا، خبرنگار و برنده جایزه بهترین خبرنگار سال ۱۴۰۱

“پذیرفتن این محدویت‌ها شاید برایم قابل قبول نبود و بسیار ناراحت می‌شدم زمانی که می‌دیدم یک خبرنگار مرد می‌تواند راحت کار کند و به منابع دسترسی پیدا کند اما یک خانم خبرنگار نمی‌تواند این گونه کار کند”. این تنها چکیده‌ای از صحبت‌های مرجان وفا، خبرنگار در زون غرب کشور می‌باشد. برای بحث بیشتر در این […]

“پذیرفتن این محدویت‌ها شاید برایم قابل قبول نبود و بسیار ناراحت می‌شدم زمانی که می‌دیدم یک خبرنگار مرد می‌تواند راحت کار کند و به منابع دسترسی پیدا کند اما یک خانم خبرنگار نمی‌تواند این گونه کار کند”.

این تنها چکیده‌ای از صحبت‌های مرجان وفا، خبرنگار در زون غرب کشور می‌باشد. برای بحث بیشتر در این مورد با خانم وفا گفت‌وگویی ترتیب داده‌ شده است که در ادامه خواهید خواند.

در ابتدا یک معرفی از خود داشته باشید تا خواننده‌های ما با شما بیشتر آشنا شوند.

پاسخ: مرجان وفا هستم، حدود یک می‌شود که از دانشکده‌ی ژورنالیزم دانشگاه هرات فارغ شدم. زمانی که دانش‌جو بودم کار رسانه‌یی نیز انجام می‌دادم و نظر به مصروف‌های زیاد در آن زمان فعالیت‌های چشم‌گیری نداشتم اما بعد از فراغت، توانستم در یک رسانه ملی به شکل حرف‌یی شروع به کار کنم و فعلن هم در یکی از رسانه‌های ملی مصروف کار خبرنگاری هستم.

پرسش: به عنوان یک دختر خانم، مسیر پیشرفت و کار خبرنگاری تان در جامعه‌ی سنتی مثل افغانستان چگونه بوده است، تجربیات تان را از چالش‌ها و فرصت‌های که با آن مواجه شده اید بگویید.

پاسخ: من فکر می‌کنم در جامعه‌ی مثل افغانستان گاهی برای رسیدن به اهداف خود، با اولین چیزی که باید مبارزه کنیم خانواده است بخصوص برای دختران. در اوایل که به رشته ژورنالیزم کامیاب شدم این رشته برای فامیلم تابو بود، برادرم برایم می‌گفت بعد از سال سوم ازدواج کنم و بعد از فراغت در صورت ممکن استاد شوم. پذیرفتن این همه برایم بسیار سخت بود و نمی‌توانستم ژورنالیزم بخوانم اما خلاف رشته کار کنم.

بعد از کامیاب شدن به دانشکده‌ی ژورنالیزم و سمستر اول، در یکی از رادیوها شروع به کار کردم و فامیلم را قناعت دادم که معاش می‌گیرم اما چون اوایل کارم بود به عنوان کارآموز یک مدت زیادی رایگان کار کردم ولی برای خانواده ام قابل قبول نبود و در کنارش ذهنیت مثبتی از کار کردن در رسانه را نداشتند. تا سال سوم که هم فشار درس بود، هم فشارهای خانواده و جامعه در پهلوی این‌ها باز هم کار می‌کردم اما باز هم خوش بودم.

بعد از سال سوم و قبل از این‌ که فارغ شویم حکومت تغییر کرد، هشت ماه بیکار بودم در حدی افسرده‌گی گرفتم که گاهی به خودکشی فکر می‌کردم و همان وضعیت برایم بسیار سخت و دشوار تمام شد.

پرسش: خانم وفا، چگونه توانستید از وضعیت دشواری که سپری کردید بیرون بیایید و در نهایت به عنوان بهترین خبرنگار سال شناخته شوید؟

پاسخ: بعد از هشت ماه بیکاری موفق شدم در یکی از رسانه‌های ملی به عنوان گزارشگر وظیفه بگیرم. در شروع نظر به محدودیت‌های که وجود داشت کار خبرنگاری برایم بسیار دشوار بود و پذیرفتن این محدویت‌ها شاید برایم قابل قبول نبود و بسیار ناراحت می‌شدم زمانی که می‌دیدم یک خبرنگار مرد می‌تواند راحت کار کند و به منابع دسترسی پیدا کند اما یک خانم خبرنگار نمی‌تواند این گونه کار کند.

در جریان کارم لینک چندین برنامه که برای خبرنگاران بود اپلای کردم و خوشبختانه توانستم در دو رقابت موفق شوم و جایزه بگیرم، جایزه بهترین خبرنگار سال ۱۴۰۱ و بهترین گزارش‌گر سال ۱۴۰۱ بود.
گزارشی هم که کار کرده بودم در مورد وضعیت روحی و روانی دانش‌آموزان دختر بعد از بسته شدن مکاتب بود.

پرسش: وضعیت فعلی زنان خبرنگار را چگونه بررسی می‌کنید، آیا به بهتر شدن شرایط زنان خبرنگار در افغانستان امیدوار هستید؟

پاسخ: فکر می‌کنم وضعیت اگر همین‌گونه پیش برود، کار خبرنگاری برای زنان در حال انقراض خواهدبود چون در کشوری که محدودیت وجود داشته باشد، مکاتب و دانشگا‌ه‌ها به روی دختران بسته باشد و رشته‌ی ژورنالیزم از کانکور حذف شود دیگر زن خبرنگار نخواهیم داشت که این مسلک را ادامه دهد. بعضی گزارش‌ها نیاز است که یک زن کار کند در کنارش نیاز هر جامعه است تا در کنار مردان، زنان خبرنگار هم وجود داشته باشد و زمانی که دختران نتوانند ژورنالیزم بخوانند پس چگونه در آینده خانم‌های خبرنگار موفقی در کشور و جامعه‌ی خود داشته باشیم.

پرسش: در پایان حرف و پیام تان برای زنان و دختران افغانستانی چیست؟

پاسخ: شرایط هر چقدر که سخت باشد ما باید کوشش کنیم مسیر خود را پیدا کنیم و ادامه دهیم.
مشکلات در هر عرصه و شرایط وجود دارد اما گاهی وقت باید گوش خود را از تمام این مشکلات جامعه کر و ناشنوا بگیریم و آهسته آهسته بخاطر موفقیت خود قدم برداریم و صبورانه امید خود را از دست ندهیم.