این نادیده انگاری از سوی حکومت را چه می توان نامید؟
این نادیده انگاری از سوی حکومت را چه می توان نامید؟

همزمان با افزایش خشونت ها از سوی طالبان در کشور اشرف غنی احمدزی رئیس جمهور کشور به همراه رئیس شورای عالی مصالحه ملی و ترکیبی از مقامات کشور به امریکا سفر کرده تا در رابطه با اوضاع جاری کشور و حمایت امریکا از افغانستان با مقامات امریکایی که از بزرگترین هم پیمانان افغانستان بوده اند […]

همزمان با افزایش خشونت ها از سوی طالبان در کشور اشرف غنی احمدزی رئیس جمهور کشور به همراه رئیس شورای عالی مصالحه ملی و ترکیبی از مقامات کشور به امریکا سفر کرده تا در رابطه با اوضاع جاری کشور و حمایت امریکا از افغانستان با مقامات امریکایی که از بزرگترین هم پیمانان افغانستان بوده اند بحث و تبادل نظر نموده و رایزنی نمایند.
مطابق با سخنرانی ای که در رابطه با این ملاقات برگزار شد؛ کمک های ایالات متحده امریکا به منظور حفاظت از دستاوردهای ۲۰ سال گذشته، رشد اقتصادی، مبارزه با فساد و مواد مخدر، بهبود خدمات بهداشتی و آموزشی،‌ حمایت از توانمندسازی زنان، حمایت از روند صلح و تقویت جامعه مدنی ارایه خواهد شد.
از سال ۲۰۰۲ تاکنون ایالات متحده امریکا نزدیک به ۸۸ میلیارد دالر به نیروهای امنیتی، ۳۶ میلیون دالر به مقاصد غیرنظامی به شمول ۷۸۷ میلیون دالر برای حمایت از زنان و نزدیک به ۳.۹ میلیارد دالر در امور بشردوستانه به افغانستان کمک کرده است.
در تصاویری که از سفر رئیس جمهور و هیأت همراهش در امریکا به نشر رسیده رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر در جایگاه پسین و در عقب میز ملاقات نشسته و این جای سوال است که آیا ایشان بدون دعوت در این ملاقات اشتراک کرده و یا هم در مقامی نبوده که در مذاکرات اشتراک کند و یا هم تنها برای تکمیل شدن نقش نمایشی زنان در ساختار قدرت در ترکیب هیأت قرار گرفته تا مانند بسیاری از پروژه ها و سهمیه هایی که ترکیب زنان برای اختصاص یافتن آن امتیازات برای افغانستان نیاز بوده نقش و حضور نمایشی داشته باشد. چون معمولا در ملاقات های رسمی چوکی برای تمام دعوت شدگان در نظر گرفته می شود و معمولا کسی بدون دعوت هم در چنین برنامه هایی اشتراک نمی کند! یا هم ایشان دعوت بودند اما میزبان همان جایگاه پسین و خارج از دایره ی گفتگو را برایشان در نظر گرفته اند؟
نقطه پر تأمل برای جامعه زنان اینست با اینکه در گفتگوهای صلح و هم چنان حفظ دستاوردها همیشه نامی از آنان وجود دارد ولی در صحنه واقعی جایی برای آنان نیست و یا هم اگر باشد در چوکی های تشریفاتی قرار دارند که این واقعا متأثرکننده برای تمامی زنان در افغانستان می باشد. اما این نادیده انگاری از سوی حکومت را چه می توان نامید؟
سوال اساسی دیگری که برای زنان پیش می آید که در این وضعیت و با این جایگاه در جمهوریت چطور می توانند بر نظام آن اطمینان نموده و مدافع آن باشند نظامی که تنها در اعداد و ارقام به زنان نیاز دارد و بالاتر از آن توجهی به آنها ندارد. شاید بتوان گفت سخت ترین مرحله برای زنان در وضعیت کنونی همین مسأله اعتماد است که باید به کدام جناح اعتماد و باور نماید. با اینکه جمهوریت در سایه خود زمینه پیشرفت را برای زنان تا حدودی مساعد نموده اما این به هیچ وجه بسنده و کافی نیست و نیز شیوه مدیریت فرصت ها و زمینه ها برای پیشرفت زنان بسیار محدود و محصور به چند زن و افراد و گروه های وابسته به آنها بود که زمینه و فرصت توانمند شدن را از بسیاری دختران و زنان توانمند گرفت که این در نوع خود یک بی اعتنایی و ضربه کلان برای توانمند سازی زنان در کشور است.
در طرف دیگر گروهی قرار دارند که هنوز زندگی و زیست در صحرای عربستان را مقصد نهایی خویش انتخاب نموده اند و علاقه مندی زیاد به هدایت اجباری مردم به طریقه زندگی در شبه جزیره عربستان و دوره جاهلیت را دارند که این نه از سوی جامعه زنان و نه از سوی جامعه کشور قابل پذیرش است. هرچند دیده می شود که در این شرایط گزینه بهتر حمایت و باور به همین نظام جمهوریت باشد اما اگر ضعف های قابل مشاهده ای که در این نظام در برخورد با زنان و بحث توانمندی و سهیم ساختن زنان در قدرت وجود دارد اصلاح نگردد نمی تواند منفعتی برای زنان و جامعه زنان به بار بیاورد.