با ا تــــفا ق قا مــــت  دشمـــن  تواند  خــــــــمیــــد
با ا تــــفا ق قا مــــت  دشمـــن  تواند  خــــــــمیــــد

عزیزه عنایت در ولسوالی اندخوی مربوط ولایت فاریاب پا به عرصۀ وجود گذاشته است .پدرش محمد کریم ولد “مرزا همراه” نسبت وظیفۀ افسری در کابـل متوطن میگردد که موصوفه نیز در کابل بزرگ شده و تحصیلاتش را در کابل به پایان رساینده است. خانم عنایت مدت ۲۵ سال در ادارۀ دولت کار کرده و ده […]

عزیزه عنایت در ولسوالی اندخوی مربوط ولایت فاریاب پا به عرصۀ وجود گذاشته است .پدرش محمد کریم ولد “مرزا همراه” نسبت وظیفۀ افسری در کابـل متوطن میگردد که موصوفه نیز در کابل بزرگ شده و تحصیلاتش را در کابل به پایان رساینده است. خانم عنایت مدت ۲۵ سال در ادارۀ دولت کار کرده و ده سال اخیر مأموریتش را به حیث مدیر عمومی سوانح، وزارت آب برق آن زمان اجرای وظیفه نموده است.
از سال ۱۳۵۵ هجری شمسی به سرودن شعر می پردازد که از آن زمان تا اکنون اشعارش در روزنامه ها، مجلات ووبسایت های افغانی در خارج و داخل کشور منتشر می گردد. وی علاوه از نوشتن شعر، داستان و مقاله هم مینویسد
۱- سیر زندگی
۲- فروغ سحر
۳- اندوه غریبان
۴- دخت غروب
۵- مرد اسیر
مـــو ج شــرار
ای رهــــیان صــــلــح وطـــن در د یــار مـــا
عــزم شما ست صلــــح و صـفـا افـــــــــتخـار ما
هــــر لحظه از حضـــور شـــما در مـــــیان ملــک
دشمــــن به لر زه است چو موج شرار مــــا
مـــزدور اجنبی، که بــــــود بـــیگمان عــــــد و
تخــــم نــــفــا ق بـــذر کنــد در دیـــــار مـــــا
ای هــــموطن بیا که کنون دســــت هم دهـــــیـم
وحــدت ضــرورت است بــــــرای قـــــــرار مــا
با ا تــــفا ق قا مــــت دشمـــن تواند خــــــــمیــــد
خاری ز با هــــــــمی, نـــرو یــد کنـــار مـــا
بنویس ( عزیزه ) کین همه و حدت ضرورت است
چون کــــوه شـو د زصلــح و صفــا اعتبــــار مــــا

۱۸/۱/۲۰۰۸
شهر تیلبرخ ها لند
عزیزه عنایت