تهاجم فرهنگی بیگانه؛ چالش مخرب بر روان جامعه
تهاجم فرهنگی بیگانه؛ چالش مخرب بر روان جامعه

ترویج فرهنگ غربی و غیر اخلاقی در ممکلت چون افغانستان که بیشترازهرکشور دیگری فقر فرهنگ و فقر تعلیم در اینجا بارز تر است و فیصدی کمتر از مردم ما در سطح معتبر آگاهی قرار دارند از این جهت اکثریت نفوس در سنین متفاوت در هجوم با فرهنگ های بیگانه و آشنا پروبال میگشایند و دانسته […]

ترویج فرهنگ غربی و غیر اخلاقی در ممکلت چون افغانستان که بیشترازهرکشور دیگری فقر فرهنگ و فقر تعلیم در اینجا بارز تر است و فیصدی کمتر از مردم ما در سطح معتبر آگاهی قرار دارند از این جهت اکثریت نفوس در سنین متفاوت در هجوم با فرهنگ های بیگانه و آشنا پروبال میگشایند و دانسته یا ندانسته با دنبال کردن آن و تقلید بی خردانه ای آن در حقایق زندگی شان سبب بهره برداری میشود.

در کشور ماهم مانند بقیه کشورهای جهان سوم که علمیت کمتری نسبت به رسانه ها وجود دارد هنوز هم تلویزیون منبع معتبر آگاهی مردم میباشد و دانستنی های اکثریت قاطع مردم متکی به مواردی است که از پرده های تلویزیون به نشر میرسد.

درین دو دهه اخیر رسانه طلوع منحیث یک رسانه معتبر و با پوشش فراگیر در جامعه ما شناخته شده است و خدمات چشم گیری در بخش های متفاوت همچون ورزش,همگانی سازی مشکلات و خواسته های مردم به مسولین که سبب کشانیدن مغز ها به سوی آگاهی میشود داشته اند. اما اکثریت محتوای برنامه های تلویزیونی رسانه های افغانستان را سریال ها و فیلم های خارجی به خصوص سریال های ترکی و هندی تشکیل می دهد. که متاسفانه نشر سریال ها بیشتر در راستای ترویج ساختن ناهنجاری اخلاقی، تجمل گرایی، مدگرایی، آزادی لجام گسیخته مردان و زنان استفاده صورت می گیرد.

 رونمایی سریال های ترکی و هندی درین دو دهه اخیر در حساسیت زدایی در نزد مردم نسبت به مسایل بزرگ دینی و انسانی نقش برجسته ای داشته است. اما امروز با تفاوت چند سال اندک با نشر پیاپی اینگونه سریال ها مرحله به مرحله سطح حساسیت و ناخوشی های مردم را مقابل آن به حداقل رسانیده است. در آخرین نشرات سریال ها به سریال زلیخا سر زدیم زلیخا پیش یلماز رفت یلماز زن دیگری را به آغوش گرفته است یلماز که خودش میداند زن دارد و میداند زلیخا متاهل است به وی پیشنهاد فرار با طفل خودش از فرد دیگری را میدهد  این به معنای ترویج مفهموم نامناسب در حیطه روابط نا مشروع زن و مرد متاهل با افراد دیگر است.

در جامعه سنتی ما اکثریت دختران و خانم ها به روزمره گی های داخل خانه مصروف هستند. تلویزیون و نشرات آن یکی از سرگرمی ها و مصروفیت های مورد علاقه آن ها میباشد، ازاین که این دسته از مخاطبین از آگاهی و علمیت کمتری برخوردار هستند ازاین جهت اینها در رده نخست این هجوم نامرئی ناخواسته قرار گرفته اند و آنگونه که در سریال ها بدترین اعمال غیر اخلاقی وغیرانسانی خیلی ساده و قابل قبول انجام میشود در نزد ببینده های آن هم ساده به نظر میخورد و در خیلی موارد یک کتله بزرگ مردم از آن به گمان خوب بودن تقلید میکنند.

تقلید گرایی از لباس های برهنه، مراسم و محفل های مختلط، نوشیدینی های الکولی، سبب ناهنجاری های فرهنگی در جامعه و محیط خانواده می شود و جامعه از هجوم ناخواسته فرهنگ های غرب متضرر می شوند که در این مورد باید تجدید نظر صورت گیرد.

برخی از مردم جامعه ای ما بنابر دلایلی از داشتن سواد کافی برخوردار نیستند و سطح فرهنگی پایینی دارند وبه خاطر مهیا نبودن فضا برای سرگرمی و نداشتن محیط مناسب تفریح سالم خانواده ها بیشترترجیح میدهند که پای تلویزیون ها بنشینند و برنامه های که ازاین دریچه ای کوچک به نشر گذاشته می شود را به دقت کامل تعقیب کنند و این سریال ها توانسته احساسات و تمایلات برخی از خانواده و به خصوص قشر جوانان جامعه را تحت تاثیر منفی قرار دهد و در برخی حالات موجب تغیرات ملموس در فرهنگ و اعتقادات جامعه نیز گردیده است و تاثیرات ناگوار و شکننده ای این سریال های مبتذل روی افکار و ذهنیت توده های عظیم جامعه ایجاد خواهد کرد که پیامد های مخرب و ویرانگر از آن نمایان خواهد شد.

نویسنده:نیلوفر بارکزی