ریشه‌های بی‌سوادی در چیست؟
ریشه‌های بی‌سوادی در چیست؟

افغانستان کشوری است که زیر خط آموزش و پرورش قرار دارد که می‌تواند موجب فقر، ناامینی، بدبختی و هزار مشکلات دیگر در داخل خانواده و جامعه شود. یکی از خطرناک‌ترین ثروت‌ها، ثروت بدون انسانیت است. امروزه تعداد زیادی از مردم افغانستان اگر سواد دارند، اما انسانیت کاملی ندارند، می‌توان گفت ثروتی بدون زحمت دارند. زحمتی […]

افغانستان کشوری است که زیر خط آموزش و پرورش قرار دارد که می‌تواند موجب فقر، ناامینی، بدبختی و هزار مشکلات دیگر در داخل خانواده و جامعه شود. یکی از خطرناک‌ترین ثروت‌ها، ثروت بدون انسانیت است. امروزه تعداد زیادی از مردم افغانستان اگر سواد دارند، اما انسانیت کاملی ندارند، می‌توان گفت ثروتی بدون زحمت دارند. زحمتی که برای انجام دادن آن عملی در پی ندارد و اگر سواد و علم بدون عمل باشد که سواد گفته نمی‌شود.
متاسفانه کشور ما در راستای علم و دانش چنان پیشرفتی نکرده‌است، دولت هم کدام توجه‌یی به این وضع نداشته‌است. بناً برای از بین بردن ریشه‌ی بی‌سوادی باید در قدم نخست عینیت جامعه را دید و بر اساس عینیت آن گام در راستای تغییر آن برداشت.
جامعه‌ی ما، جامعه‌یی است که بیش‌تر جمعیت آن از سواد محروم اند و متاسفانه تا حال کدام دیده قابل توجه‌یی در این عرصه نشده‌است.
باید ریشه‌ی بی‌سوادی را در کشور از بین برد و برای از بین بردن آن باید دولت توجه خاصی به آموزش و پرورش جوانان بکند و به اوضاع بی‌سوادی پایان دهد. زمانی می‌توان ریشه‌ی بی‌سوادی را از جامعه دور کرد که ملت بخواهند و در راه بحران این وضع؛ عمل و واکنش خود را نشان دهند. چندین علتی که باعث بی‌سوادی در کشور شده‌است عبارت اند از:
• جنگ و ناامنی
متاسفانه امروزه جغرافیای زیادی از کشور تحت جنگ قرار دارد و مخالفان مسلح دولت اجازه‌‌ی آموزش و پرورش را نمی‌دهند.
• فقر فرهنگی و فقر اقتصادی
یکی از مهم‌ترین علت‌های بی‌سوادی است. بسیاری از مردم کشور ما جوانان را برای کار و بدست آوردن پول به دیگر شهرها و کشورها روان می‌کنند، حتا در بعضی از ولایت‌ها دختران حق تعلیم و درس خواندن را ندارند. به این ترتیب نیمی از افراد جامعه از نعمت سواد محروم مانده‌اند.
• عدم توجه دولت و دیگر ارگان‌های دولتی به سواد
اگر دولت بودجه‌ی هنگفتی را به وزارت معارف اختصاص دهد قطعا که ریشه بی‌سوادی در کشور کم می‌شود.
سواد حق بشر است و بر اساس آن حکومت‌ مکلف است تا زمینه‌ی تعلیم و تربیه را برای همه‌ی کودکان فراهم سازد تا کشور ما گام‌های موثری در عرصه‌های موفقیت بردارد.
ملت بی‌سواد زاده نمی‌شود؛ بلکه ساخته می‌شود. امروزه افراد زیادی خواندن و نوشتن را یاد دارند، اما در مورد مسائل روز و جهان نظری ندارند، ساکت می‌مانند. بنابراین بی‌سوادی در کشور ما زاده نشده‌؛ بلکه ساخته شده‌است توسط افراد مسلح و طالبان، چون این‌ها با جنگ‌های داخلی که در داخل کشور انجام دادند و می‌دهند باعث شده‌اند تا تعداد زیادی‌ از آموزش و پرورش محروم شوند. دوام جنگ سیمای هر جامعه را دگرگون می‌کند و به زندگی روزمره‌ی مردم فقر و بدبختی می‌گستراند؛ اما بی‌سوادی در کنار دیگر چالش‌ها از مشکلات عمده‌یی در میان جوانان افغان نیز می‌باشد.
امروزه تعداد اندکی از مردم جامعه‌ی ما سواد دارند و تعدادی هم سواد را فقط در حد خواندن و نوشتن می‌دانند در صورتی که باسواد کسی است که بتواند از آموخته‌هایش برای بهبودی خود و جامعه استفاده کند و با عمل خود جامعه را تغییر دهد. سواد به حیث اساسی‌ترین بخش حیاتی و ضرورت حتمی در یک کشور است. سواد باعث شناخت بهتر ما از زندگی و جامعه می‌شود، چون سواد به معنای توانایی درک دنیا است. بنابراین فراگیری دانش و آموختن سواد نقش برازنده‌یی در تکامل شخصیت انسان دارد. پائولو فریره که یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران در زمینه سوادآموزی بود؛ به این باور بود که سواد به معنای توانایی خواندن و نوشتن یک کلمه نیست؛ بلکه به معنای توانایی درک دنیا است. سوادآموزی حق هر انسان است و دروازه‌های زیادی را به دانش و درک زندگی به روی انسان باز می‌کند. افراد باسواد نسبت به حقوق انسانی خود آگاه‌اند. یکی از عواملی که می‌تواند زمینه‌ی سواد را در کشور و جامعه بالا ببرد خانواده است. خانواده عنصر کلیدی است هر قدر پدر و مادر یک خانواده تحصیل کرده باشند، احتمال این که فرزندان همان خانواده مدارج علمی بالایی را کسب کنند، بیشتر است. تحصیل مادر و پدر بالای آموزش و پرورش کودکان و جوانان تاثیر مستقمی دارد، زیرا خانواده باعث افزایش میزان سواد در جامعه می‌شود. زمانی که سطح سواد فرد افزایش یابد، قدرت تفکر نیز بالا و فرد را در معرض انتخاب‌های بزرگی قرار می‌دهد.

نویسنده: لطیفه سادات
عضو گروه حرکت برای تغییر