نقش اطلاع رسانی در مدیریت افکار عمومی
نقش اطلاع رسانی در مدیریت افکار عمومی

تاریخ بشری یگانه مأمنی است که حقایق زیادی را در سینه پر درد خویش دارد؛ حقایقی که شاید از پیش چشم و گوش ما پنهان مانده باشند ولی در حقیقت وجود داشته باشند اما کسی وجود نداشته باشد که این حقایق را برای ما بازگو کند و از همینجاست که اهمیت اطلاع رسانی دقیق برای […]

تاریخ بشری یگانه مأمنی است که حقایق زیادی را در سینه پر درد خویش دارد؛ حقایقی که شاید از پیش چشم و گوش ما پنهان مانده باشند ولی در حقیقت وجود داشته باشند اما کسی وجود نداشته باشد که این حقایق را برای ما بازگو کند و از همینجاست که اهمیت اطلاع رسانی دقیق برای مردم اهمیت و ضرورت خود را به نمایش می گذارد.
جنگ ها به عنوان عاملان بسیاری از واقعات تاریخی حکایت گر بسیاری از مسایل و موضوعاتی هستند که از پیش چشم تیزبین محققان و تاریخ نویسان به دور مانده و گفته نشده اند. اما اینکه واقعیت چیست و دستخوش چه عواملی می شود تا به طور موثق و یا غیر موثق در دسترس عموم قرار بگیرد، از جمله سوالاتی است که ایجاب ارایه دلایل منطقی و درستی را می نماید.
وضعیت فعلی در کشور و نحوه اطلاع رسانی از اوضاع واقعی جامعه به حدی مسموم و شکننده شده که باور جمعی مردم را هم نسبت به دولت و نهادهای دولتی و هم نسبت به حقایق و حوادثی که در حال رخداد هستند و نیز نسبت به گروه طالبان که با دولت درگیر جنگ هستند بی اعتماد و بی باور ساخته است. تبلیغات وسیعی که از تحرکات و تحریکات دو طرف درگیر جنگ در کشور وجود دارد فضای بسیار بد و حساسی را برای اطلاع رسانی رسانه ها به بار آورده است. محدودیت رسانه ها در سمت شمال کشور و عدم دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق در مورد جنگ و وضعیت مردم و به خصوص قشر زنان در این ساحات، پریشانی های زیادی را برای شهروندان کشور به بار آورده است. روایت های گوناگونی از وضعیت زنان در این نواحی می شود که هنوز خبر و اطلاع دقیقی از موثق بودن و یا غیرموثق بودن آن در دسترس نیست و این مسأله به وخامت شرایط آشفته حاکم بر جامعه می افزاید.
روایت های مختلفی از زبان باشندگان نواحی شمال کشور و یا به نقل از آنان در رابطه با وضعیت زنان و بردگی جنسی آنان در این ساحات در شبکات اجتماعی دست به دست و نقل می شود که حکایت های تلخ و دشواری است که از سوی گروه طالبان رد می شود، اما هم چنان مردم محل و باشندگان بر وجود چنین وقایع شهادت می دهند ولی هیچ رسانه ای تاکنون گزارشی از صحت این وقایع نداشته و نتوانسته تا به نشر برساند. اینکه آیا این روایت ها واقعا اتفاق افتاده اند و یا هم در حد شایعه هستند از بزرگترین سوالاتی است که وجود دارد.
هر چند برخی از این روایات از جمله ایجاد محدودیت ها و عدم خروج زنان از منازل شان و ممانعت زنان از کار و هم چنین شلاق خوردن زنان در بلخ مستند شده اما حکایت های بردگی جنسی زنان در ولایات شمالی کشور هنوز مورد تایید هیچ جناحی قرار نگرفته است.
با اینکه شهروندان کشور حق دارند تا به اطلاعات دقیق دسترسی داشته باشند اما برخی محدودیت ها چه از سوی دولت و چه از سوی گروه طالبان وجود دارد که کار اطلاع رسانی دقیق رسانه ها را با چالش مواجه می سازد. نشر اخبار دروغین در این فضا نیز می تواند وضعیت را متشنج تر ساخته و بر نگرانی مردم بیفزاید و این خود تبلیغی بر علیه دولت و امنیت کشور محسوب شده و می تواند پیامدهای جزایی را برای چنین رسانه ها به بار بیاورد.