پوشش حقی برای دست یافتن به هویت اصلی !
پوشش حقی برای دست یافتن به هویت اصلی !

یکی از اولیه ترین نیازهای انسان، حق انتخاب، حق پوشش، حق چگونه زندگی کردن، حق تعیین چارچوب های زندگی اش است اما هر جامعه نظر به ارزش ها و ملاحظاتی که به نسبت این ارزش ها در جامعه به وجود آمده، این نیازها و حقوق را محدود و محصور به چوکات و چارچوب های خود […]

یکی از اولیه ترین نیازهای انسان، حق انتخاب، حق پوشش، حق چگونه زندگی کردن، حق تعیین چارچوب های زندگی اش است اما هر جامعه نظر به ارزش ها و ملاحظاتی که به نسبت این ارزش ها در جامعه به وجود آمده، این نیازها و حقوق را محدود و محصور به چوکات و چارچوب های خود می کند. در حقیقت لباس بیانگر موقعیت،‌ جنسیت، ملیت، تمدن، باور و احساسات انسان است.
کارکرد لباس در جوامع سنتی حفظ امنیت و حفاظت از بدن در محیط زیست او بوده است. چنین کارکردی در طول سالیان حفظ شده اما با پیچیدگی جوامع و گسترش روزافزون ارتباطات و فرهنگ، کارکردهای دیگری نیز به آن افزوده شده که درک آن ها در گرو فرهنگ جوامع است. در جامعه ما لباس از جهت های مختلفی تأثیر گرفته و ارتباطات و تکنالوژی نیز باعث تغییر زیاد در طرح آن شده است.
ریشه های سیاست حیازدگی را می توان در قرون ۱۵ و ۱۶ جستجو کرد و شکل اولیه آن در قرن ۱۸ با کوتاه تر شدن دامن زنان به وجود آمد اما شکل جدی تر آن در قرن بیست شکل گرفته است. با آغاز انقلاب صنعتی زمینه ی پیاده شدن سیاست حیازدگی بیشتر مهیا شد؛ نظام های سرمایه داری با هدف در اختیار گرفتن سرمایه های بیشتر هیچ گاهی به اصول ارزشی و اخلاقی اجتماعی پایبند نبوده و صرف برای تحقق سرمایه در جامعه سیاست های خود را پیاده نموده است و در این میان زنان بیش از مردان مورد استفاده این نظام قرار گرفته است.
استفاده از زن در طول تاریخ نظام سرمایه داری در سطوح مختلفی قابل مشاهده است؛ این استفاده در سطوح اول در قالب زنانی است که برای تولید نیروی کار در محیط خانه محصور بودند اما کم کم نظام سرمایه داری اشتغال زایی در کارخانه های صنعتی برای زنان را به دلیل مزد کمتر از مردان در پیش گرفت و از آنان در این زمینه استفاده کرد. با پیشرفت تکنالوژی و ماشین آلات نیاز به نیروی کار کمتر و میل به ازدیاد مشتری در اندیشه سرمایه داری بالا گرفت و این سببی شد تا زنان از سطوح قبلی خارج و وارد صنعت مد و استفاده به عنوان مدل شوند.
بدین ترتیب در جامعه صنعتی زن نیز صنعتی شد و مردانی که طالب حذف شرم و حیا بودند به بهانه آزادی زن و در واقع برای سواستفاده بیشتر از او زنان را به عرصه فحشا کشاندند. این برهنگی اجباری زنان در کنار رواج فرهنگ مصرف گرایی، سرمایه داران را ترغیب کرد که از جذابیت های جسمی زنان به عنوان وسیله لذت و سرگرمی برای کسب سود بیشتر و تجارت خود استفاده کنند.
این هنجار شکنی و افزایش محرک های جنسی در جامعه موجب تضعیف و تنزل روحیه عفاف و پوشیدگی و افزایش افسردگی جنسی، فاحشه های برهنه، فحشا و رکود روحی و روانی در جامعه شد و سلامت روان جامعه را از آن گرفت. بعد از یک قرن آزادی، نسل های جدیدی از فمنیسم شکل گرفته که به جای مطالبه لباس های برهنه به دنبال لباس های پوشیده است. این فمنیست ها اعتقاد دارند لباس های باز زنان موجب می شود تا دیگران انها را بر اساس ظاهرشان قضاوت کنند و از طرف دیگر این لباس ها ممکن است موجب بروز خشونت علیه زنان در مکان های خلوت شود.
جدای از این مسایل نیز مفاهیمی چون حق آزادی و زیر مجموعه های این حق آزادی نیز نقش و تأثیرات به سزای خود را در نوع پوشش افراد و به خصوص زنان گذاشته است. تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و به رسمیت شناختن حقوق و آزادی های فردی، تغییرات زیادی در زمینه آزادی ها برای افراد به وجود آورد. اما با این هم بسیاری از کشورها هنوز هم بر پوشش زنان نظارت دارند و آزادی در پوشش را برای زنان به رسمیت نمی شناسند و این موضوع در کشورهای اسلامی پر رنگ تر از سایر کشورها به چشم می خورد.
در جامعه امروزی ما مولفه های سنت هنوز هم قوت و گستردگی خود را در شیوه و شکل زندگی افراد حفظ نموده و از طرف دیگر برخی خصوصیات جوامع مدرن و مولفه های فرهنگی جهانی وارد فضای زندگی شده که تغییرات زیادی را در شیوه و شکل پوشش به وجود آورده است. با این هم تفاسیر مردانه از احکام اسلامی و وابستگی به آموزه های سنتی سبب شده تا همیشه راه دخالتی برای نوع پوشش زنان باز باشد و میزان این دخالت به اندازه ای است که نه تنها افراد خانواده در نوعیت پوشش لباس زنان ایده، طرح و حرف دارند، افراد خارج از محیط خانواده نیز این جسارت را به خود می دهند تا روی آن ابراز نظر نموده و زنان را مورد سرزنش، توهین و تحقیر قرار دهند. البته آموزه های سنتی ریشه یافته در جامعه نیز که زن را پیش تر از هویت انسانی شان، ناموس مرد بر می شمارد این حق را به مردان می دهد تا در نوع پوشش زن مداخله نموده و مرز و محدوده آن را مشخص نمایند. ناموس شمرده شدن زن در جوامع سنتی به اندازه ای پر رنگ و جدی است که ایستادگی در برابر آن برای زنان راحت نیست.