گلثوم دختری است زاده مهاجرت، در دهه شصت خورشیدی در ایران متولد شده و تا زمانی که پا به مکتب نگذاشته بود، ایران را وطن خود می دانست، اما بعد از ورودش به مکتب تفاوت بین خود و هم صنفیانش را درک کرد چرا که او یک ایرانی نبود و این نقطه آغازی برای مشکلات […]
گلثوم دختری است زاده مهاجرت، در دهه شصت خورشیدی در ایران متولد شده و تا زمانی که پا به مکتب نگذاشته بود، ایران را وطن خود می دانست، اما بعد از ورودش به مکتب تفاوت بین خود و هم صنفیانش را درک کرد چرا که او یک ایرانی نبود و این نقطه آغازی برای مشکلات ناشی از افغان بودنش شد. او در دوران مهاجرت تجارب تلخی را به دست آورد و دوره متوسطه را در ایران به اتمام رساند و به محض برگشت به وطن، ادامه دروسش را در شهر مزار شریف پیش برده و به پایان رساند.
ازدواج او را رهسپار کابل کرد، او بعد از ازدواج تحصیلات خود را ادامه داد و لیسانس و ماستری خود را در رشته حقوق جزا و علوم جنایی در دانشگاه های شخصی با موفقیت پیش برد. گلثوم دردهای زنانه را در قالب شعر و داستان می سراید و می نویسد.
مجموع اشعار سپید به عنوان “زلیخای زمانم” را به چاپ رساند.
دوست داشتم
می توانستم چنگ درگریبان کنم
گلویی بدرم
دردی بیرون بکشم
و صدایی به بلندترین فریادها سر دهم
این سکوت نشانه ی مرگ من
نشانه ی بی مروتی تو
و نشانه ی خیال خام ماست …
آنجا که مردی در مرداب ندامت می میرد
و زنی هر شب پوست می دهد ..
دوست داشتم می توانستم
در انتقام از تمام ریشه های سفت و سخت نامردی ها
غرش بلندی از بیچارگی سر دهم
و دنیا را میان دست های سرنوشت مچاله کنم …
هیهات که هم من ناتوانم
و هم دنیای مردسالارانه ی من
نامرد !
آنجاست که چون شاعر بگویم … ای بر پدرت دنیا ، آهسته چه ها کردی !؟