عادله محسنی را می توان جز اولین زنانی دانست که کار در حوزه زنان را در افغانستان آغاز نموده و در این عرصه تلاش و فعالیت زیاد داشته است. عادله محسنی از جمله فعالان جامعه مدنی است که بخاطر فعالیت هایش در عرصه زنان با تهدیدات جدی روبرو شده و ناچار به ترک افغانستان شد. […]
عادله محسنی را می توان جز اولین زنانی دانست که کار در حوزه زنان را در افغانستان آغاز نموده و در این عرصه تلاش و فعالیت زیاد داشته است. عادله محسنی از جمله فعالان جامعه مدنی است که بخاطر فعالیت هایش در عرصه زنان با تهدیدات جدی روبرو شده و ناچار به ترک افغانستان شد. او با اینکه از افغانستان دور است اما هنوز هم کار در عرصه زنان را در جمله فعالیت های اصلی خود می شمارد و هنوز هم در این راستا تلاش می کند. او با ایجاد گروهی از حقوقدانان و فعالان حقوق زن روی بهبود کیفیت حقوق زنان و قوانین در عرصه زنان کار می کند، در این مصاحبه خواسته ایم تا بیشتر با او و فعالیت هایش آشنا شویم.
در قدم اول می خواهم در مورد شما بیشتر بدانم؛ عادله محسنی کیست و چه کارهایی انجام داده است؟
من عادله محسنی هستم فرزند آیت الله سید شاه عبدالعظیم محسنی که در گذشته های دور، در حوزه ششم شهر کابل حوزه علمیه داشته و شاگردان بزرگی مثل آیت الله تقدسی را تربیت کرده و پدرم از رهبران بزرگ شیعی در افغانستان بوده است. در شش سالگی با حمله روسها به ایران مهاجرت کردیم و در آنجا به درس و تحصیلات خود ادامه داده و از دانشگاه تبریز مدرک لیسانس حقوق گرفتم. بعد از آن به مدت سه سال در تهران در یک موسسه عراقی کار کردم و بعد از حکومت طالبان به کابل برگشتم. اولین کارم را در کابل با موسسه روزنه کیمته دفاع از حقوق زنان افغانستان شروع کردم و بعد از آن کار خود را با موسسه مدیکا موندیال شروع کردم و مدت دوره وکالت را در این موسسه طی کردم و مدرک گرفتم.
تجربه کاری با موسسات ان دی ای، اف ای اس و حقوق و دموکراسی و هم چنان بنیاد آرمانشهر را دارم.
فعالیت عمده من در بخش حقوق بشر و به خصوص حقوق زنان بوده و همیشه عضو جامعه مدنی بوده ام. با دولت کار نکرده ام و در دور اول انتخابات پارلمانی هم کاندیدای پارلمان بودم و با وجود داشتن رای مناسب، به من پیشنهاد رشوه شد و در واقع چون رای ها فروخته می شد من موفق به استفاده از این حق نشوم.
در تسوید قانون منع خشونت علیه زنان با موسسه شبکه زنان افغان همکار بوده و در بخش تقنین آن با گروهی از قاضیان برجسته کار کرده ام و در قسمت تسوید قانون خانواده در گروه تقنین همراه با یک گروه از قاضیان و حقوقدانان و اعضای جامعه مدنی با همکاران حقوق و دموکراسی کار کرده ام. در تعدیل احوال شخصیه اهل تشیع همراه با گروه تحقیقی ای که با موسسه ما همکار بود نقش داشتیم. یکی از بنیانگذاران کمیته مشارکت سیاسی زنان بوده ام. کمپاین قانون خانواده را با موسسه حقوق و دموکراسی پیش می بردم و در توشیح قانون منع خشونت توسط ریاست جمهوری در دوره رخصتی پارلمان نقش داشته ام و به طور کل سالهای زیادی را برای رسیدن به هدفم که کمک به همنوعانم بوده است، صرف کرده ام.
۲. از نظر عادله محسنی فرق میان زن افغان دیروز و زن افغان امروزی چیست؟
ما در طول چهار دهه دوره های متفاوتی را تجربه کردیم که بدترینش دوران طالبان بوده، زنان افغان تجربه زمان کمونیستها که می خواستند به زور زنان را وارد جامعه بسازند را دارند، که نه زنان و نه جامعه آماده پذیرش این حضور بودند. زنان افغان تجربه حضور طالبان را نیز دارند کسانی که می خواستند تا به زور زنان را در خانه حبس کنند. جنگها، تشنجات و تشویشهای اجتماعی در سابه نبود امنیت برای خانواده ها، دختران و زنان افغان را تحت تأثیر خود قرار داده و از روند پیشرفت آنان جلوگیری کرده و این تأثیر در روند زندگی زنان و دختران افغان به وضوح قابل مشاهده است. زندگی زنان ما همیشه متأثر از جنجالهای سیاسی بوده و است.
از نظر من زنان امروز را نمی توان با زنان زمانهای گذشته مقایسه کرد، ما نمیتوانیم بگوییم که زنان در گذشته خودشان تمایل به عقب ماندن داشته اند. اما زنان امروز زنانی هستند که از دموکراسی نیمه بندی که وجود داشته، استفاده کرده اند. حال زمان پیشرفت است، بسیاری از مردان و زنان ما با دسترسی به آموزش، امکانات و انترنت توانسته اند تا تغییرات را در زندگی خود و جامعه بیاورند در حالی که در گذشته این چنین نبود و اگر راهی برای پیشرفت باز می شد موانعی ایجاد می شد تا راههای آنان را مسدود کند. ولی امروزه نمی شود پیشرفت زنان و مردان را نادیده گرفت و در زمانی قرار نداریم که موانع بتوانند سد راه مردان و زنان ما شود، آنها به هر طریقی مسیرهای پیشرفت را برای خود باز می کنند. الیته وجود رسانه های گروهی مثل تلویزیون ها و رادیوها را هم در آوردن این تغییرات نمی توان نادیده گرفت؛ وقتی فضا، فضای پیشرفت باشد زنان نیز می توانند پیش بروند و ما امروز شاهد این پیشرفت هستیم.
در گذشته ما مشکلاتی همچون؛ بیسوادی و عدم آگاهی مردم را داشته ایم که این عوامل ناخواسته تأثیرات خود را بر زندگی زنان داشته اما امروزه والدین به این باور رسیده اند که اگر دختران شان درس بخوانند این می تواند به نفع خانواده و جامعه باشد و البته خود دختران نیز به خودباوری رسیده اند. من فکر می کنم ما آغاز عصر شکوفایی زنان را در افغانستان پشت سر می گذاریم و این خود باوری و استقلال اقتصادی، زنان را به سوی زندگی بهتری هدایت خواهد کرد. دیگر زنان افغان به عقب برگشت نخواهند نکرده و تحت هیچ زور و ارعابی، گذشته را تکرار نخواهند کرد.
۳. به نظر شما چه عواملی باعث می شود تا فعالیت ها در حوزه زنان شکل سمبولیک بگیرند و نتیجه ای نداشته باشند؟
خوب در اکثر مواقع حضور زنان یا اجازه حضور و فعالیت زنان سمبولیک است ولی این ماییم که چطور از شرایط استفاده مثبت کنیم مثلا شما معاهده ۱۳۲۵ سازمان ملل را در نظر بگیرید؛ خود این معاهده را شورای امنیت تصویب کرده و اگر دقیق فکر کنیم که شورای امنیت را چه کسانی تشکیل می دهند می بینیم که معنی درست و صادقانه را نمی دهد. پس زنان نباید این فرصت ها را از دست بدهند. مشکلی که در خصوص افغانستان وجود داشت؛ این بود که تقریبا از ۲۰ سال پیش عدم آگاهی و عدم حرکت تخصصی زنان موجب شده بود تا آنها نتوانند از موضع خودشان دفاعی داشته و نتوانند به خود و حقوق خود باور داشته و به آن دست پیدا کنند. در قدم اول زنان در هر زمینه باید به این خودباوری و اعتماد به خود و دیگر زنان برسند تا بتوانند از حقوق شان دفاع کنند. زنان باید بدانند که چون زن هستند مورد تبعیض قرار می گیرند و این تبعیض با همه موارد دیگر تبعیض؛ همچون تبعیض زبانی، قومی و مذهبی تفاوت دارد. زن بودن خودش یک مسأله است که زنان اولا بر حقوق خود باور داشته باشند بعد در مورد احقاق این حقوق برای تمام زنان، تلاش کنند. ما زنان برای رسیدن به حقوق خود باید قانون، شریعت، ترجمه و تفسیر قرآن را بلد باشیم، اینها باید وسایلی برای دفاع از حقوق ما باشد نه وسایلی که ما را در بند کرده و حقوق ما را از ما بگیرد. زنان افغان باید با ملا بحث و با دولت مذاکره و لابی گری داشته باشد تا بتواند به حقوق خود برسد؛ راه درازی پیش روی زنان دیده می شود.
وقتی که به این باور رسیدیم که ما زنان، به دلیل زن بودن مورد تبعیض قرار می گیریم و برای رفع این تبعیض تلاش کنیم آن وقت دیگر نقش ما سمبولیک نیست یک نقش واقعی برای زنان است و آن روز، روزی است که مدینه فاضله شکل می گیرد.
۴. شما از جمله کسانی بودید که بحث ایجاد قانون خانواده را به میان آوردید؛ در تهیه پیش نویس این قانون چه نقشی داشتید؟
مسوده قانون خانواده یک کار مشترک از کمیته تقنین که متشکل از قاضیان و وکیلان و حقوق دانان برجسته کشور بوده، و یک پروژه از طرف موسسه حقوق و دموکراسی بود که البته بر اساس نیاز طراحی شده بود. حقوق و دموکراسی با همکاری وزارت زنان و کمیسیون حقوق بشر روی مسوده کار نمودند. در نوشتن مسوده مشکل چندانی نداشتیم ولی در تصویب آن دچار مشکل شدیم. پروسه طوری بود که مسوده را موسسه حقوق و دموکراسی با همکاری آقای ضیا مبلغ و من تهیه کرد و بعد با کمک وزارت امور زنان به وزرات عدلیه ارسال و از آنجا به بخش تقنین وزارت عدلیه و در نهایت به پارلمان فرستاده شد. اما متأسفانه این پیش نویس در پارلمان وتو شد و عده ای ادعا کردند که این قانون یک قانون غیر اسلامی است در این زمان ما یک بخش فوری را برای کمپاین و آگاهی دهی ایجاد کردیم تا به مردم آگاهی داده شود که این قانون غیر اسلامی نبوده و مطابق با نیازهای جامعه و خانواده طراحی شده است. نمی دانم چطور نمایندگان پارلمان روی این موضوع مهم فکر نمی کنند که این خانواده ها هستند که جامعه را تشکیل می دهند و اگر خانواده ها در آرامش و آسایش نباشند، فرزندان آنها نیز افراد سالمی برای جامعه نخواهند بود و می توانند آینده اجتماع را تهدید کنند. در آن زمان من مسئول برگزاری کمپاینها شدم و برنامه کمپاین را از طریق رادیو و تلویزیون و پوسترها به مردم آگاهی دهی را انجام می دادیم اما متأسفانه من با مشکل مواجه شده و به کابل برگشتم.
۵. چه عواملی سبب شد تا این قانون نتواند به تصویب برسد؟
علت تصویب نشدن قانون به نظر من، عدم مسولیت پذیری و غیر تخصصی بودن وکلای پارلمان است ما مسلمانان خوش و مفتخر به مسلمان بودن خود هستیم ولی اینکه چقدر دستورات اسلامی را انجام می دهیم برایمان مهم نیست برای انجام کارهای روزمره خود، چقدر از آن استفاده می کنیم، ما قرآن را فقط وقتی کسی از دنیا رفت می خوانیم در حالی که قرآن کتاب زندگی است، باید خوانده و اجرا شود. مسلمانان باید شأن نزول آیه های قرآن را بدانند تا در استفاده از آن دچار اشتباه نشوند. ما هیچ گاه ترجمه قرآن را نمی خوانیم و فقط چیزهایی را که از دیگران به عنوان احکام اسلامی از دیگران می شنویم را به عنوان احکام اسلامی قبول می کنیم. آخر کجا اسلام با خشونت علیه زنان موافق است؟ ما هر طور که خواسته باشیم آیه های قرآن را تعبیر و تفسیر می کنیم نه همان طوری که بر ما نازل شده در حالی که قرآن برای زندگی بهتر افراد در جامعه نازل شده است. تندوری وکلای پارلمان که هر کدام خود را نماینده خداوند می دانند، باعث شد تا قانون خانواده که نیاز اساسی جامعه است مورد تصویب قرار نگیرد. وقتی که خانواده اساس جامعه است و باید به آن توجه شود و از بروز خشونت ها و تبعیضاتی که در این محیط صورت می گیرد، جلوگیری شود تا بتوان امنیت و سلامت روحی، روانی افراد را در آن تصمین نموده و مانع انحرافات اجتماعی شد. اگر وکلای ما دلسوز می بودند این قانون را با اکثریت آرا تصویب می کردند ولی متأسفانه این چنین نشد و حتی یک تعداد از زنان در پارلمان با این مسوده مخالفت کردند و این نگرانی بیشتر جامعه مدنی افغانستان را به وجود آورد.
۶. بررسی نقش کمیسیون های منع خشونت علیه زنان نشان داده که این کمیسیون ها در عملکردشان ناکام مانده اند. به نظر شما در افغانستان مشکل در راستای کاهش خشونت علیه زنان از عملکرد نهادهاست یا از بی ارادگی دولت؟
در این رابطه می توان هر دو طرف را مقصر دانست، مردم شایسته و آگاه سزاوار یک دولت شایسته هستند؛ در افغانستان به دلیل جنگ های طولانی مردم ما چیزهای زیادی را از دست داده اند. فرهنگ مطالعه بین مردم کم است، انگیزه یک زندگی ایده آل برای مردم از بین رفته متأسفانه تشکیل دولت از افراد دلسوز برای جامعه نیست. در پارلمان و کابینه افراد غیرمتخصص به خاطر مسایل قومی انتخاب می شوند نه بر اساس لیاقت. سطح آگاهی در بین مردم پایین است، هم چنان امنیت مردم را دچار بی ارادگی و ناامیدی و سردرگمی کرده که همه اینها می توانند در تبارز این وضعیت نقش داشته باشند. متأسفانه ما در خلأ رهبران خوب سیاسی به سر می بریم، ما شخص مسئول نداریم و اعضای جامعه مدنی نیز انگشت شمارند.
۷. گروه مطالعات زنان در رابطه با کنوانسیون سیدا و تطبیق آن در قوانین افغانستان چه کارهایی را انجام داده است؟
من با همکاری دوستان یک گروه را با نام گروه مطالعات زنان را در فضای مجازی تشکیل داده ایم. متأسفانه این خلأ ای است که ما در مورد زنان، تاریخچه و جنبشهای اجتماعی زنان چیزی نمی دانیم. ما این گروه را با همکاری خانم فاخره موسوی پیش بردیم و در پایان جلسات فمنیستی ما اولین جلسه بررسی کنوانسوین بین المللی محو هر نوع تبعیض علیه زنان را پیش بردیم که به نظر من باید زنان از هر ماده این کنوانسیون اطلاع و آگاهی داشته باشند؛ بخصوص اینکه افغانستان کنوانسیون را بدون قید شرط امضا کرده است و این می تواند یک وسیله خوب برای دفاع از حقوق زنان در اختیار زنان باشد.
۸. از نظر شما مشکل در ساختارهای دولت و نهادهای حمایت از زنان است و یا هم در قوانین که نمی توانند منافع و حقوق زنان را به خوبی تحت پوشش قرار دهند؟
به نظر من رسیدن به یک جامعه خوب و ایده ال یک روند است و ما باید این روند را طی کنیم. ما باید کار کنیم و عجله نداشته باشیم، با اعتماد و زحمت می توان به همه چیز دست پیدا کرد. وقتی جامعه آماده نباشد و زنان به خودباوری و باور حقوق خود نرسیده باشند، خودشان در مقابل ما می ایستند و قبول ندارند که چنین حقوقی دارند. آنها قبل از آنکه خود را زن بندانند خود را مسلمان می دانند و از اسلام نیز تنها بخش هایی را یاد گرفته اند که اصلا به نفع زنان نبوده، نمونه اش را ما در زمان حزب دموکرات خلق داشتیم؛ آنها همواره تلاش می کردند تا زنان را به سیاست و تحصیل تشویق کنند ولی خود زنان این مسأله و حضور را قبول نداشتند.
به نظر من قانون اساسی یکی از بهترین قوانین اساسی در منطقه است؛ در مورد زنان همین که به صراحت می گوید زن و مرد برابر است مشکلی باقی نمی ماند ولی ما باید ظرفیت استفاده از این قانون خوب را داشته باشیم. ما مسأله سهمیه زنان را در پارلمان و قدرت سیاسی داریم ولی آیا زنانی که در قدرت هستند حداقل یک درصد در بخش خود برای زنان کار کرده اند؟ مسأله اینست که ظرفیت سازی باید صورت گیرد اگر ملت به ظرفیت لازم برسد، دولت را هدایت خواهند کرد. ملتها هستند که دولتها را شکل می دهند. ما همین دولت را داریم و کار کردن برای بهتر شدن همین دولت بهتر از هر چیز دیگر است.
زنان در دادخواهی خود، هیچ گاهی علیه مردان نبوده و نیستند و در واقع زنان، مردان را یاران خوب خود دانسته و توقع دارند که مورد حمایت آنها قرار بگیرند. هر نوع رفاهی که در زندگی زنان باشد، به نفع مردان و اطفال خانواده نیز هم هست. پس ملت و دولت باید با هم کار کنند تا بتوانند جامعه بهتری را شکل دهند. ملت می تواند با انتقادهایش دولت را هدایت کند، ملت می تواند از وکلای پارلمان خود در مورد قوانینی که رد یا تأیید می کنند سوال کنند و توضیح بخواهند.