خبرگزاری زنان افغانستان: خبرگزاری زنان افغانستان بر اساس رسالتی که دارد در راستای بلند کردن صدای زنان و دختران کشور همواره میکوشد تا روایتهای زنان افغانستان و خبرها و گزارشات مربوط به وضعیت زندگانی آنان همگانی شود؛ به ادامه چنین رویکردی اینبار، با خانم یک تن از نظامیان حکومت پیشین و بجا مانده در […]
خبرگزاری زنان افغانستان: خبرگزاری زنان افغانستان بر اساس رسالتی که دارد در راستای بلند کردن صدای زنان و دختران کشور همواره میکوشد تا روایتهای زنان افغانستان و خبرها و گزارشات مربوط به وضعیت زندگانی آنان همگانی شود؛ به ادامه چنین رویکردی اینبار، با خانم یک تن از نظامیان حکومت پیشین و بجا مانده در افغانستان مصاحبهای صورت گرفته و از لابلای آن گفتوگو خلاصه روایت زندگی او با خوانندگان عزیز شریک ساخته میشود.
این خانم لیلا خرسند نام دارد او که در سن ۱۶ سالگی به دلیل کثرت خواستگاران و اصرار فراوان یک تن آنان، از سوی خانواده اش ناگزیر به ازدواج شده است، میگوید زمانی که ازدواج کردم صنف ده مکتب بودم، تا پایان صنف دوازده مکتب را در خانهٔ شوهرم ادامه دادم، اما بیش از آن ادامه داده نتوانستم زیرا صاحب فرزند شدم و مسئولیت بزرگی بر دوشم قرار گرفت.
وی با لحن اندوهگین به سخنانش ادامه میدهد، من همیشه علاقهٔ زیادی به رشته طب داشته ام، اما حالا دو فرزند دارم علی الرغم آن دو سال قبل با حمایت شوهرم میخواستم که پس از سپری نمودن آزمون کانکور وارد دانشگاه شده و به تحصیل در رشتهٔ مورد علاقه ام بپردازم، اما نیرنگ و معامله سیاسی با سرنوشت مردم ما، فرار اشرف غنی رئیس جمهور و سقوط کشور به دست طالبان اهدافم تا به امروز همچون آرزو باقی مانده، از اینکه بار دیگر نتوانستم وارد دانشگاه شده و به تحصیل در رشتهٔ دلخواهم بپردازم خیلی ناراحت و متأثر شدم.
شوهرم با سقوط نظام پیشین از روی ناچاری از کشور خارج شد، زیرا از افسران وزارت دفاع بود و در صورت باقیماندن در اینجا جانش به خطر مرگ مواجه میشد.
دوسال میشود که شوهرم از من و فرزندانم دور است و فرزند کوچکم هنوز نوازد بود که پدرش از ما دور شد و او در فراق پدر دارد بزرگ میشود.
او همچنان میگوید: «یک بار افراد مسلح ناشناس به خانه ما مانند دزدان یورش آوردند به شمول پول، وسایل قیمتی و همه زیورات ما را با خود بردند.»
او که هنوز امید خویش را از دست نداده است با ابراز امیدواری ادامه میدهد: «با وجود این وضعیت بد من امیدوار هستم که روزی با همسرم دوباره یکجا زندگی نمایم و بتوانم در رشتهٔ دلخواه خویش (طب) تحصیل نمایم و به آرزوی دیرینه ام برسم.
از جامعه جهانی، فعالان و مدافعان حقوق بشر و فعالان حقوق زنانرزـ میخواهد که در دفاع از حقوق زنان و دختران محروم افغانستان ایستادگی کنند و از این مسیر دور نشوند، زیرا سرنوشت یک ملت به این موضوع گره خورده است.
روایت زندگی لیلا مشابه زندگانی میلیونها زن و دختر این سرزمین است که با به قدرت رسیدن طالبان، امیدها و اهداف شان برای آیندهٔ بهتر به آرزوی دور از دسترس مبدل شده و از تمامی عرصهٔ های زندگی اجتماعی حذف شده اند. با منزوی شدن زنان از سوی طالبان، افغانستان برای زنان به زندان مخوف و سر
بازی میماند که زندانیهای آن تنها اجازه دارند در کنج سلولهای خویش نفس بکشند، دق کنند و انتظار فرود آمدن فرشتهٔ مرگ را بکشند.