خبرگزاری زنان افغانستان: طا.لبان به عنوان یکگروه “تروریستی و با تاریخچهای پر از خشونت سالهایسال دیدگاه خود را بالای مردم تحمیل کرده است/میکند”. آنها به طور مکرر از قدرت اسلحه برای اجبار به اطاعت از دیدگاههای خود استفاده میکنند. دوره اول حکومت خود صدها جنایت و خشونت را دراین کشور انجام داده بود. زنان را […]
خبرگزاری زنان افغانستان: طا.لبان به عنوان یکگروه “تروریستی و با تاریخچهای پر از خشونت سالهایسال دیدگاه خود را بالای مردم تحمیل کرده است/میکند”. آنها به طور مکرر از قدرت اسلحه برای اجبار به اطاعت از دیدگاههای خود استفاده میکنند. دوره اول حکومت خود صدها جنایت و خشونت را دراین کشور انجام داده بود. زنان را به طور کلی خانه نشین کرده بود و تعدادی را به بهانههای مختلف در حضور عام شلاق و سنگسار نمودند.
این گروه خونریز جنایتهای زیادی را متقبل شده است. کشتار مردم بیگناه در شهر مزارشریف توسط گروه طا.لبان یک جنایت بزرگ جنگی بود.
طبق گزارش “پروژه عدالت افغانستان” در ۱۷ اسد ۱۳۷۷، طا.لبان دستکم ۸ هزار نفر که اکثریت غیرنظامی بودند را کُشتند و برخی گزارشهای دیگر خبر از کشتهشدن نزدیک به ۱۰ هزار نفر را میدهد.
پروفیسور “فلیپسدینیس” نیز در نوشتهای تحقیقیاش از کشتار بیرحمانه هزارهها توسط طا.لبان در شهر مزار شریف، را چنین نگاشته است؛ ” طا.لبان تخمینا ۲۰۰۰ تن از جامعه هزاره را به خاطر عقیده شیعی بودنشان در مزارشریف به طور فجیع قتل عام کردند”. حاکم طا.لبان “ملا منان نیازی” در حین حمله خطابهای ایراد کرد که: “هزارهها مسلمان نیستند، شما میتوانید آنان را بکُشید، این امر گناه نیست”.
در ادامه کشتارهای شهر مزارشریف، بر اساس گزارشهای دستداشته در زمان جنگهای داخلی مخصوصا در “سال ۱۳۷۱” خورشیدی ما شاهد کشتار دسته جمعی هزارهها در شهر کابل به دست نیروهای این گروه بودیم که در آن نه تنها مردان، کودکان بلکه زنان نیز به شکل بیرحمانهی قتلعام شدند، بلکه برای زنان و دختران تجاوز جنسی نیز صورت گرفته بود.
همچنین، در سال ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰، زمانیکه گروه طا.لبان به ولایت بامیان یورش بردند دست به پاکسازی قومی یا نسلکشی زدند.
طبق گفتههای مردم محل، در ولایت بامیان ولسوالی یکاولنگ آنقدر افراد ملکی کشته شدند که دیگر کسی نمانده بود تا اجساد افتاده در روی برف را به خاک بسپارد.
“معصومه”، “مادر سهشهید، دو داماد و یکنواسه” به خبرگزاری زنان افغانستان گفت؛ “زمستان ۱۳۷۹، وقت طا.لبان سوار بر اسب به خانههای ما یورش آوردند، پسرانام در “دای” مصروف خرد کردن علف برای گوسفندان و گاوها بودند، آنان را از “دای” بیرون کرده و دستان شان را به پشتبستند و گفتند پیش قومندان میبریم وقت تحقیق تمام شد آزاد میکنیم. روزها منتظر آزادی شان بودیم تا اینکه خبر رسید، پسران، دامادها و نواسهام را در “دهن شورآب پشتقلعه عیساخان” با ۳۸۰ نفر از منطقه درهعلی و نَیِک را به رگبار بسته وکُشتند”.
گذشته از این، خشونتهای گروه طا.لبان، اغلب کسانی را که به جرمهای مختلف علیه این گروه گرفتار شده و طعمتلخ زندان را چشیده است؛ روایت میکنند: رویهای طا.لبان به گونهی است که گویا یک تروریست خطرناک را دستگیر کرده است و از شکنجههای سنگینی چون کیبلبرقی، شوک برقی، بیخوابی، آویزان، چوب و… بر مردان و زنان زندانی استفاده میکنند.
“احمد” اسم مستعار، که نخواست از وی نام برده شود، زندانی شدن خویش را توسط گروه طا.لبان به خبرگزاری زنان افغانستان گفت: “در خانه نصف شب خواب بودم که ناگهان صدای پایی را شنیدم بلند شدم برق را روشن کردم دیدم شش نفر وارد خانه شدند چشمهایم را بستند و به زور شلاق مرا به جرم همکاری با استخبارات به حوزه سیزده دشت برچی بردند. در آنجا یک هفته ماندم که بارها شوک برقی دادند، بعد یک هفته مرا در یک دشتی بردند ده نفر به نوبت شلاق زدند، چنان شلاق زدند که از هوش رفتم وقت بههوش آمدم دیدم دوباره در حوزه امنیتی هستم؛ اما وقتی بازجوییام تمام شد آزاد کردند. در حالیکه به اثر لتوکوب، شکنجههای سنگین و شوک برقی یک آدم نصفه شدم و کاری انجام داده نمیتوانم”.
افزون بر این خشونتها، طا.لبان ازدواجهای اجباری و زیر سن را نیز اجباری و گسترش داده و گفته است وقتی دختران به بلوغ جسمی می رسند باید ازدواج کنند که در اکثر ولایتها دختران خردسن را به مولویهای خویش به زور پول به عقد در میآورند و همینطور مکاتب، دانشگاهها، کلپهای ورزشی، نهادهای آموزشی و حق کار را نیز از زنان سلب کرده و زنانِ که نیمی از پیکر اجتماع هستند را بطور کلی از اجتماع حذف نمودند.
با آنکه افغانستان در بیست سال گذشته به یک دستآورد قابل ملاحظهای در بخش مبارزه و محو خشونت رسیده بود، ولی با به قدرت رسیدن دوباره طا.لبان خشونتها هر روز رو به افزایش است. اینان نه تنها تبعیض سیستماتیک و خشونت را انجام میدهند، بلکه در بسیاری موارد زنان را به شکل مرموز به قتل میرساند.
با اینحال، اگر این گونه خشونتها ادامه پیدا کند، مردم افغانستان سالها عقب مانده و نادیده گرفته میشود. زنان و دختران از تحصیل باز میماند ما شاهد یک نسل بیسواد، افراطی و خشونت پرور خواهیم بود.
بناً از جامعه جهانی، نهادهای حقوق بشر و نهادهای که برای منع خشونت کار میکنند، تقاضا به عمل میآید تا صدای زنان افغانستان را شنیده و نگذارند فراموش شوند.