گفتگو با ترنم سیدی شاعر و معترض بانو سیدی از فرصتی که در اختیار خبرگزاری زنان افغان گذاشته اید ممنونم. در ابتدا اگر یک چشم اندازبه چگونگی فعالیت های ادبی و فرهنگی افغانستان در دو دههی گذشته باشید. پاسخ: ممنون از شما! در دودههی گذشته مردم افغانستان توانستند به دستاوردهایی زیادی دست یابند از نظر […]
گفتگو با ترنم سیدی شاعر و معترض
بانو سیدی از فرصتی که در اختیار خبرگزاری زنان افغان گذاشته اید ممنونم. در ابتدا اگر یک چشم اندازبه چگونگی فعالیت های ادبی و فرهنگی افغانستان در دو دههی گذشته باشید.
پاسخ: ممنون از شما! در دودههی گذشته مردم افغانستان توانستند به دستاوردهایی زیادی دست یابند از نظر من زمان قبل از طالبان دوران طلایی بود مردم افتخارات زیادی در تمامی عرصه ها کسب کردند در عرصهی ادبیات نیز شعرا و نویسندگان زیادی پا به عرصهی وجود گذاشته و آثار ارزشمندی ازخود به جا گذاشتند.
زنان افغانستان نیز درین مدت پا به پای مردان درجلسات فرهنگی و انجمن ها ی ادبی اشتراک کردند وعضویت انجمن های ادبی را بدست آوردند و بدین ترتیب کتابهای زیادی چاپ ونشرکردند. ما شاهد این بودیم که درجلسات ادبی و فرهنگی استادان به مشکلات و چالشهای جوانان شاعر و نویسنده در عرصهی ادبیات می پرداختند و با ایجاد زمینهی رقابت سالم به رشد و پرورش ادبیات کمک میکردند.
پرسش: سقوط رژیم جمهوریت وسلطهی طالبان بر افغانستان چه تاثیری روی فعالیت های ادبی و ادبیات زبان فارسی گذاشت؟
پاسخ: بعد از سقوط رژیم شاعران و نویسندگان مانند متباقی مردم افغانستان تمامی دستاوردهای شان را ازدست دادند ودرهمان سراسیمگی و ازهم گسیختگی وضعیت زندگی قرار گرفته و فعالیت های ادبی متوقف وسانسور شدند. انجمن های ادبی بسته شد و تعداد انگشت شماری از فعالان ادبی و فرهنگی که در افغانستان مانده به شدت زیر سانسور قرار دارند و اجازهی فعالیت ندارند. طالبان دشمن زبان و ادبیات فارسی هستند و تلاش میکنند فارسی را ازهمهی عرصه ها حذف کنند هم اکنون نیز تا توانستند واژه ها و اصطلاحات فارسی را از لوحه های وزارت خانه ها گرفته تا سطح شهر حذف کردند.
بسیاری از انتشارات و کتابفروشی و کتابخانه ها بسته ویا ورشکست شدند. و این ضربهی کمرشکن طالبان به ادبیات فارسی وفرهنگ افغانستان بود.هنرمندان، شاعران و نویسندگان کسانی اند که دردهای مردم شان را با تمام وجود احساس کرده و با نوک قلم به آن جان بخشیده وبه روی کاغذ میآورند و از زبان جامعه سخن می گویند. زمانیکه طالبان به افغانستان آمد آزادی قلم و آزادی بیان نیز ازبین رفت و کمتر کسانی در صحنهی ادبیات و فرهنگ باقی مانده است.
پرسش: پس از آمدن طالبان فعالیت ادبی داشتید؟
پاسخ: من به عنوان یک شهروند افغا نستان در برابر ظلم وجنایات طالبان نتوانستم چشم پوشی کنم در کنار دیگر زنان مبارز در برابر طالبان مسلح با دستان خالی ایستادیم و تا پیروزی حق بر باطل همچنان ایستادگی میکنم.
بخاطر تهدیدات امنیتی طالبان به دلیل اعتراضات خیابانی مجبور به مهاجرت اجباری شدم و بنابر مسوولیت هایی که بر عهده ام هست مدتی فعالیت های ادبی را کنار گذاشته ام و اکنون تنها به ایستادگی در برابر طالبان از طریق مبارزات مدنی اکتفا کردم درین مدت شعر نسروده ام هنوزهم اما بعد از پیروزی بر طالبان من به ادبیات و فعالیت های ادبی خود برمیگردم.
پرسش: با این وجود بر سرادبیات افغانستان چه خواهد آمد؟
پاسخ: هم اکنون وضعیت ادبیات افغانستان در یک شرایط رقت بار و ناخوشایندی است فعالان ادبی و فرهنگی و اساتید فعال و تاثیرگذار مجبور به ترک کشور شدند ودر کشورهای سومی در وضعیت ناگواری بسر میبرند و کسانی هم که مانده اند از سوی طالبان دستگیر و شکنجه شدند.
طالبان مداحه سرایی سبک خودشان را دارند و برای حذف ادبیات فارسی درافغانستان از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند درین مدت هیچ منتقد و نویسنده و شاعری نتوانسته کارهای ادبی بیرون دهد تنها یک تعداد دردنیای مهاجرت توانستند مطالب شان را از سر دلتنگی در فضای مجازی منتشر کردند ویا تعداد کمی موفق به چاپ و نشر آثار شان در مهاجرت شدند. این روزها کمتر شعرها و داستانها و آثاری فعالان ادبی را میخوانیم.
پرسش :از مهاجرت صحبت کردید فرار اشخاص تاثیر گذار درحوزه ی ادبیات افغانستان و درعدم حضور فعالان ادبی و فرهنگی، فارسی ستیزی طالبان چه پیامدی خواهد داشت؟
پاسخ: متاسفانه مهاجرت اجباری اشخاص تاثیر گذار شعرا نویسندگان و خبرنگاران باعث ایجاد یک شکاف عمیق در بدنهی ادبی و فرهنگی افغانستان شده است ودر دراز مدت قطعا این شکاف عمیق تر خواهد شد و خسارات جبران ناپذیری زیادی را به بارخواهد آورد و همنچنان عدم حضور اساتید، افراد اکادمیک و پیش کسوتان باعث ظهور چهره های ناشی شده که سعی میکنند از طریق رسانه ها ی طالبان چهره های ناشیانه ی خودرا به معرفی گرفته و سعی بر حذف فرهنگ غنی و ادبیات قوی فارسی دارند. با اینهمه طالبان زبان و ادبیات فارسی را حذف و افکار و اندیشه های تروریستی و ضد زن را پرورش میدهد.
پرسش : مبارازت زنان علیه طالبان جدا از اعتراضات خیابانی از حوزهی قلم و ادبیات چگونه پیش میرود با استفاده از ادبیات و قلم زنان چگونه میتوانند در برابر طالبان بایستند؟
پاسخ: در طول ۲۲ ماه سلطهی طالبان بر افغانستان، زنان ثابت کردند که میتوانند درتمامی عرصه ها رشد چشمگیری داشته باشند زنان در کنار مبارازت خیابانی که داشتند در فضای مجازی نیز کارزارهای اعتراضی آنلاین به راه اندختند وبا نوشتن خواستها و مطالبات شان توانستند به مبارزه بپردازند. درین مدت زنان مستندها و فیلم هایی از مبارازت خستگی ناپذیر در برابر طالبان ساختند ودر پلتفرم های بین المللی اشتراک کرده و افتخارات زیادی کسب کردند وهمینگونه خاطرات زنان از مبارازت مدنی شان در رسانه ها منتشر شد.
بدون شک قلم زنان اسلحهی قوی است که به مبارزهی تاریکی میرود در دنیای مدرن که جهل و نادانی جایگاهی ندارد. این وحشت و دهشت طالبان درافغانستان قطعا موقتی خواهد بود و قلم دانایی و روشنایی پیروز خواهد شد.
زنان مبارز کسانی هستند که سالیان سال درس خوانده و تحصیل کردند و از تمام حقوق شان آگاه استند ومیدانند که زن بودن دیگر نمی تواند مانع کار وفعالیت شود ودر برابر تبعیض جنسیتی و بی عدالتی میایستند.
زن افغانستانی به جهانیان نشان داد که با دست خالی و قلم شان به جنگ تفنگ طالبان رفتند و همین باعث شد که طالبان تاکنون به رسمیت شناخته نشود و طالبان نیز نمی توانند زنان افغانستان را متوقف کنند زیرا زنان به عقب بر نمیگردند وتا رسیدن به آزادی و پیروزی بر طالبان از طریق قدرت قلم شان به مبارزه میپردازند.
پرسش: در شرایط کنونی فعالان فرهنگی و ادبی افغانستان با توجه به شرایط دشوار فعالیت های ادبی در قبال مردم و ادبیات کشور چه مسوولیت دارند؟
پاسخ: بدون شک درین برهه ی حساس شاعران و نویسندگان وظیفه ی خطیری را بر عهده دارند وباید از طریق زبان وقلم شان آثاری را برجای بگذارند که در آن وضعیت زنان ودختران و حقوق بشر را به زبان گویا و واضح بیان کنند و پیام اصلی و درد مشترک افغانستان را به نسل بعدی منتقل کنند و به جهانیان برسانند.
نسلهای بعد ازما باید از این ظلمت و بربریت روشن و آگاه شوند و این یک دینی بر گردن مردم آزاده و فعال فرهنگی و ادبی خواهد بود تا برای نسلهای بعدی دستاوردی داشته باشند که در آن بگویند بر زنان و مردم افغانستان چه گذشت و این میسر نمیشود مگر با نشر و چاپ آثار ماندگار از شعرا و نویسندگان وفعالان فرهنگی عزیز.
بسیار تشکر درپایان این گفتگو میخواهیم چند قطعه شعر تان را برای زنان افغانستان داشته باشیم.
ممنون از شما من دو قطعه شعری را که درمورد وطن و اشخاصی که مردم و دارایی های سرزمینم را به یغما برده سروده ام برای زنان و خوانندگان شما تقدیم میکنم.
وطنم
وطن من چه فریباست اگر بگذارند
فصلهایش همه زیباست اگر بگذارند
کابلش خاطرهانگیزترین شهر جهان
مثل فردوس؛ دلاراست اگر بگذارند
صبح نوروز؛ مزارش چه زیارتگاهی است
بر دل مرده مسیحاست اگر بگذارند
بامیان بام جهان است و پر از راز و عجیب
هر شبش چون شب یلداست اگر بگذارند
قندهارش که بود شهره به انگور و انار
لطف آن خطه هویداست اگر بگذارند
مهد فرهنگ؛ هریوای کهن، خطۀ عشق
خانۀ خواجۀ دلهاست اگر بگذارند
دایکندی و ارزگان و سمنگان و تخار
جدول حل معماست ، اگر بگذارند
غور و مرغاب و کهندژ، سرپل، میمنه و
پنجشیرش پُرِ دریاست اگر بگذارند
پکتیا، زابل و غزنی و جلال آبادش
خوبتر از همه دنیاست اگر بگذارند
چه بگویم که چه زیبا و دلارا و خوش است
خوشتر از حسن زلیخاست اگر بگذارند
وطنم خوب و قشنگ است و به شیرینی خود
عین یک خوشۀ خرماست اگر بگذارند
“ گلیم غم “
گلیم غم خدایا تا به کی گسترده بین خانههای ماست؟
غبار درد و رنج و غم مگر تا چند روی شانههای ماست؟
به جای شربت شیرین آرامش مگر این زهر غم تا چند
نصیب سفرۀ بیرنگ و سهم کاسه و پیمانههای ماست؟
حکایتهای تلخِ زندهزنده سوختن، آوارگی، غارت
برای کودکانِ بیپدر؛ شب تا سحر افسانههای ماست؟
میان سنگلاخ کوه و خارِ خشکِ دشت و درههای مرگ
صدای ناله و آهِ اسیر و ضَجۀ دُردانههای ماست؟
خدایا تیغ ظلم دشمنان تا چند باشد بر گلوی ما
صدای شوم جغد پیر؛ تا کی در دلِ ویرانههای ماست؟
به دست لاشخواران زمان افتاده طفل نازنین ما
به حلقوم سیاهِ اژدها نعش و پر پروانههای ماست
به سقف آسمانها آنچه بینی ابرهای مست باران نیست
شرارِ آتش و دودِ سیاهِ گلخن از گلخانههای ماست
نپنداری که پازیب است بر پاهای طفلانِ ارزگانی
صدای نالههای حلقۀ زنجیر یا زولانههای ماست
( ترنم سیدی )