جای خالی تاریخ نگاری زنان مبارز افغان در رسانه ها
جای خالی تاریخ نگاری زنان مبارز افغان در رسانه ها

تاریخ ادبی و سیاسی کشور پر است از سیاستمداران و به اصطلاح سردم داران عرصه های مختلف. وقتی به تقویم سالها می بینیم کمتر اشاره ای به مبارزین و قهرمانان زن دیده می شود در حالی که روزهای خاصی در تقویم به نام رشادت های مردان به ثبت رسیده است و در مراسم مختلف از […]

تاریخ ادبی و سیاسی کشور پر است از سیاستمداران و به اصطلاح سردم داران عرصه های مختلف. وقتی به تقویم سالها می بینیم کمتر اشاره ای به مبارزین و قهرمانان زن دیده می شود در حالی که روزهای خاصی در تقویم به نام رشادت های مردان به ثبت رسیده است و در مراسم مختلف از آنها نام و یاد می شود و در این میان جای خالی مبارزین و قهرمانان زن به شدت احساس می شود. اینکه در مراسم مختلف و یا برنامه های مختلف، صحبت از قهرمانان واقعی زن نمی شود به معنی عدم حضور و یا اشتراک آنان در عرصه سیاست و اجتماع نیست بلکه این نشانه ای از فرهنگ و تمدن جامعه مردسالار است که تاریخ اشتراک و حضور زنان را کم رنگ و کم رونق ساخته و در پی سپردن آن به تاریخ فراموش شده است.

۱۵ دلو مصادف با شهادت مینا یکی از واقعی ترین قهرمانان زن در تاریخ افغانستان است که نمونه جرأت و شهامتش کمتر دیده شده است. با اینکه نبوغ و جسارت وی از مردان معاصرش نیز بیشتر و ستودنی تر بود اما جای خالی اش در مراسم و یادبودها به چشم می خورد.

 مینا از آوان کودکی مستعد عرصه سیاست و روشنگری بود. مینا زاده ۷ حوت ۱۳۳۴ در شهر آرای شهر کابل بود. در زمان اشغال افغانستان توسط روسها او محصل پوهنتون کابل بود و از همین زمان مبارزه اش را برای استقلال و آزادی زنان کشور را مقدس ترین هدف خود انتخاب کرد. او زندگی اش را صرف ارتقای آگاهی سیاسی و سازماندهی زنان کرد و در پی جذب آگاه ترین و اثرگزارترین آنها بود تا از این طریق بتواند به پیکار ضد اشغالگران روسی برود. او در پی اثبات این بود که بدون حضور و نقش فعال زنان در روند مبارزات آزادی خواهانه، راندن و سرنگونی ״رژیم مزدور״ ممکن نیست. مینا معتقد بود که «زنان افغانستان همچون شیران خفته اند که اگر برخیزند نقش بزرگی در دگرگونی اجتماعی ادا می‌توانند».

او در سال ۱۳۵۹ «جمعیت انقلابی زنان افغانستان»، ״راوا״ را که نخستین سازمان سیاسی و انقلابی زنان افغانستان بوده را با کمک چند تن از همفکرانش ایجاد کرد.

نخستین شماره های «پیام زن» در شرایط ترور و اختناق خلقی ها د رسال ۱۳۶۰ توسط وی انتشار پیدا می کرد. او و همکارانش در جو اختناق شب نامه هایی را تهیه و پخش میکردند که د رمطبوعات جهان نیز انعکاس می یافت. او با داکتر فیض احمد ازدواج نمود، حاصل این ازدواج سه کودک بود اما با این وجود مادر شدن هیچ گاهی از فعالیت ها و مبارزات او خلل و مشکل ایجاد نمیکرد. در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ مینا به چند کشور اروپایی سفر داشت و در برنامه ها و گردهمایی های مختلف شرکت کرد، مصاحبه ها و فعالیت های او انعکاس وسیعی در مطبوعات داشت.

در سال ۱۳۵۸ استقبال بی نظیر از مینا در کنگره حزب سوسیالیست فرانسه و تکان دادن دستش به علامت پیروزی، بوریس پوتاماریوف رییس هیأت روس را مجبور به ترک تالار کنگره ساخت و این حادثه انعکاس جهانی یافت. مینا در ۱۵ دلو ۱۳۶۵ در شهر کویته پاکستان همراه با دو یار مبارزش کشته شد. وقتی جسدش را از خاک بیرون کردند دستانش از پشت بسته بود. سرانجام احمد سلطان و همایون دو تن از قاتلان مینا در سال ۱۳۷۸ اعدام شدند. شفاخانه ملالی در شهر کویته پاکستان برای زنان و کودکان مهاجر افغان در اثر تلاش شهید مینا تأسیس شد.

میلودی ارمچایلد نویسنده آمریکایی که تحت تأثیر افکار مینا قرار گرفته بود، کتابی تحت عنوان «مینا، زن قهرمان افغانستان» نوشت که به چندین زبان چاپ و ترجمه شده است. مجله «تایم» در سال ۱۳۸۴ مینا را در لیست چهل قهرمان ۶ دهه اخیر آسیا درج کرد.

با اینکه ما زنان قهرمان و مبارز را در طول تاریخ با خود داشته و داریم این کم لطفی و بی توجهی رسانه ها در رابطه با زنان و نقش تأثیرگذار است، این از مسئولیت های خطیر رسانه هاست که افراد تأثیرگذار در تاریخ را زنده نگه دارند و نامی از آنها ببرند تا مردم آنها را بشناسند و بتوانند از الگوهای رفتاری و فعالیت هایشان سرمشق بگیرند و از این طریق راه واقعی خود را پیدا نمایند.

در تقویم جمهوری اسلامی افغانستان، روزهای به خصوصی برای گرامی داشت از قهرمانان ملی اختصاص داده شده است اما در این میان هیچ روزی برای قهرمانان زن اختصاص داده نشده و ثبت تقویم نشده و این به نحوی تبعیضات جامعه مردسالار را در قبال زنان به نمایش می گذارد. جامعه سنتی افغانستان تنها زن را در مقام مادر و همسر و خواهر به رسمیت می شناسد و اگر جایگاه و موقف سیاسی زنان را خارج از عنوان های تعریف شده در جامعه سنتی و دینی به رسمیت می شناسد، جای دارد تا از سالروز کشته شدن زنان مبارز این چنینی را در تقویم جای دهد تا تاریخ آنها را به یاد داشته و بتواند از چنین شخصیت ها الگوبرداری نماید. نزدیک به دو دهه است که زنان برای احقاق حق شان مبارزه و تلاش می کنند اما پرداختن به الگوها و نمونه هایشان را به فراموشی می سپارند و از آن یادبودی ندارند و همین است که در دل تاریخ محو و ناپدید می شوند.