از زمانی حاکمیت گروه طالبان در افغانستان حلقهی زندگی برای زنان روز به روز تنگ تر میشود پس از حذف زنان از بدنهی دولت، سیاست، اجتماع و فرهنگ، طالبان طی یک فرمانی، پوشش اجباری را بر زنان تحمیل کرد و دروازه های مکاتب را نیز به روی دختران نوجوان بست. زنان معترض افغانستان با روش […]
از زمانی حاکمیت گروه طالبان در افغانستان حلقهی زندگی برای زنان روز به روز تنگ تر میشود پس از حذف زنان از بدنهی دولت، سیاست، اجتماع و فرهنگ، طالبان طی یک فرمانی، پوشش اجباری را بر زنان تحمیل کرد و دروازه های مکاتب را نیز به روی دختران نوجوان بست.
زنان معترض افغانستان با روش های مختلفی از اعتراضات خیابانی تا گفتمان های اجتماعی با این فرمان طالبان مخالفت کردند و پوشش مورد پسند طالبان( برقع و نقاب سیاه) را یک پوشش قبیلهای عنوان کردند و خواهان بازگشایی مکاتب دخترانه شدند .
نهادهای ملی و بین المللی نیز با زنان افغانستان ابراز همدردی کردند .شماری از هنرمندان افغانستانی نیز با روش های مختلفی برای حقوق اساسی زنان دادخواهی کردند. درین میان شوکت صبور یکی از آوازخوانان بومی و محلی هزارهی افغانستان که اکنون در دیار مهاجرت بسر میبرد در حمایت و همدردی با زنان افغانستان آهنگ اعتراضی “برقع ” را بیرون داده است. او در گفتگویی با خبرگزاری زنان افغانستان میگوید که به اتفاق یکی از شاعران هزاره توانسته درحمایت از زنان افغانستان یک اثر هنری در بخش موسیقی انجام دهد.تا با زنان افغانستان همدردی و صدای اعتراض آنان را نیز بلند کرده باشد.
در این اثر هنری از برقع به عنوان ” زندان بی پایان زن ” یاد شده است وگفته شده است که راه نجات زنان پوشیدن برقع نیست.
برقع بود زندان زن
زندان بیپایان زن
راه نجات جان زن
پوشیدن برقع نیه
گم کردهای تو راه را
زندان نمودی ما را
ختم فغان و آه را
پوشیدن برقع نیه
گه گفتهای از چادری
گاهی ز رنگ روسری
درمان این خیرهسری
پوشیدن برقع نیه
زنها و درس و کارها
کی گشته معضل بارها؟
پایان این پندارها
پوشیدن برقع نیه
بگذار بتابد آفتاب
باشد قلم، باشد کتاب
همراه این خیر و ثواب
پوشیدن برقع نیه
” آهنگ برقع شعرش از محمد حسین فیاض است. در همان شب و روزهای که طالبان حجاب را اجباری اعلام کردند و برقع را حجاب مناسب برای زنان انتخاب کردند این آهنگ را ساختم و با دمبوره اجرا کردم. انگیزهی آن نیز حمایت از زنان قهرمان سرزمین ماست که پس از به قدرت رسیدن طالبان شجاعانه مبارزه می کنند و این تنها کاری بود که در این زمان از دستم برمی آمد که با افتخار انجام دادم.”
شوکت صبور قبل ازین نیز برای روایت رنج زنان هزاره اثر های هنری کارکرده بود محتوای اثر های او از مهاجرت و ازدواج اجباری دختران نیز روایت میکند.
” ده سال پیش آهنگ آبی جان(مادرجان) را ساختم که شعرش از عنایت الله شجاعی بود. این اهنگ داستانی تلخ انتظار مادر پیر از زبان یک دختر برای برادر مسافرش را روایت کرده بود که متاسفانه یک واقعیت و درد مشترک مردم ما است و اثر هنری ( بانو، مریم و برقع ) را نیز با دمبوره، موسیقی محلی هزارگی اجرا کردم.”
اثر بانو که شعرش از ابراهیم روشنی است اخیرا از سوی شوکت صبور ساخته شده است و محتوای این آهنگ از رنج یک دختری الهام گرفته شده است که به خاطر رسوم و عنعنات ناپسند در جوامع سنتی و مذهبی جامعه سنتی و مذهبی به پسر مورد علاقه اش نمی رسد و از زبان پسر مورد علاقه اش این رنج را روایت میکند.
دو چشمان پر از نم داره بانو
به قلب اش کوهی از غم داره بانو
جدایی با نگار من چی کردی
مرا در زندگی کم داره بانو
شوکت صبور میگوید با آنکه افغانستان را ترککرده است اما اگر تحت سلطهی طالبان میبود بازهم به گونهی مخفی و علنی با تاریک اندیشی در برابر زنان ایستادگی میکرد.
این چهار آهنگ را تا حال به حمایت از بانوان کشورم ساخته و اجرا کردم که همه در کانال یوتیوبم است. از آنجایی که خودم مادر، همسر و خواهرانم را بسیار دوست دارم و به آنها احترام زیاد قائل هستم بنابراین تمام دختران و بانوان را مستحق احترام و محبت میدانم ولی متاسفانه در جامعه ما که پر است از مردان به اصطلاح با غیرت خانم ها همیشه مورد ستم و بی مهری این مردان قرار می گیرند. مخصوصا حالا که این گروه تاریک اندیش بدوی از همه چیز بی خبر تسلط پیدا کرده اند ستم آشکار این گروه بر زنان بسیار درد آور است که
اگر در کشور خود بودم که حالا تحت سلطه طالبان است بدون شک همان طوری که تعداد زیاد بصورت مخفی و علنی با این تاریک اندیشی مبارزه می کنند من هم مبارزه می کردم و از بانوان سرزمینم حمایت می کردم.
با آمدن طالبان هنرمندان افغانستان دیگر اجازهی فعالیت هنری ندارند زیرا هنر آنان از سوی طالبان تکفیر شده است اما شماری از هنرمندان بیرون از افغانستان هنوزهم با کشور شان ابراز همدردی میکنند و صدای اعتراض شان را با روش های مختلف بلند میکنند تا روزهای سیاه افغانستان را روایت کنند.
Latifa Sadat Mosavi