میان ذهن همه نام دیگرت سیب است
میان ذهن همه نام دیگرت سیب است

افسانه واحدیار فرزند عبدالواحد، سال ۱۳۶۸ در شهر هرات متولد شد. با روی کار آمدن طالبان، همراه با خانواده­اش به ایران مهاجر شد و دورۀ مکتب را در ایران به اتمام رساند. در سال ۱۳۸۴ به افغانستان بازگشت و پس از سپری نمودن امتحان کنکور، شامل دانشکدۀ ادبیات دانشگاه هرات شد. واحدیار از صنف یازده […]

افسانه واحدیار فرزند عبدالواحد، سال ۱۳۶۸ در شهر هرات متولد شد.

با روی کار آمدن طالبان، همراه با خانواده­اش به ایران مهاجر شد و دورۀ مکتب را در ایران به اتمام رساند. در سال ۱۳۸۴ به افغانستان بازگشت و پس از سپری نمودن امتحان کنکور، شامل دانشکدۀ ادبیات دانشگاه هرات شد. واحدیار از صنف یازده سیاه مشق‌هایی می‌نوشت اما کمتر می‌شد به آن‌ها نام شعر گذاشت. ورود به دانشگاه و هم قطار شدن با چند شاعر که عضو انجمن ادبی هرات بودند؛ باعث شد که در اواخر سال ۱۳۸۶ به انجمن ادبی راه پیدا کند. در آغاز گرایش به داستان داشت اما به دلیل نبود شرایط مساعد برای رشد داستان، به شعر روی آورد. او احساس می کرد که شعر زمان نیاز به نقد جدی دارد به همین دلیل مطالعات خود را در زمینه نقد ادبی آغاز کرد.

در سال ۱۳۸۹ اولین مجموعۀ شعری خود را به نام “مانند عشق در دقایق ممنوعه” به چاپ رساند، این کتاب در انجمن ادبی هرات، بنیاد نواندیشان و جلسه نقد سیمرغ به صورت جدی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. دومین مجموعه شعری‌اش به نام «مرگ سر زده سر می­زند»، در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات «انجمن ادبی هرات» با همکاری انتشارات «قدس» به چاپ رسید. واحدیار سال ۱۳۸۸ مدیر مسئول نشریۀ کانون ادبی دانشکده ادبیات هرات که به نام “تا ساغری باقیست” یاد می شد، بود. در سال ۱۳۸۹ جلسه نقد‌ و‌ خوانش داستان در انجمن ادبی هرات به همت ایشان بنیان‌گذاری شد و ایشان اولین دبیر این جلسه بودند. از ایشان تا به حال در نشریه‌های مختلف مثل اورنگ هشتم، نشریه دانشگاه جامی، فصل‌نامه ادبیات معاصر، تا ساغری باقیست، نگرش، روزنامه هشت صبح، فصل­نامه شمیره و …همچنین سایت‌های: خبرگزاری بانوان افغانستان، کابل ناتها مد و مه، و … نقدهایی منتشر شده است. در مجموعه‌های شعری مشترک: «اینجا چهار شنبه است»، «خودمانی»، «اینجا نگفته‌هاست»، «سیمرغ»، «فرشته انس»، «صد شاعر» شعرهایش به زیور چاپ آراسته شده است. سال ۱۳۹۸ در جشنوارۀ «ماوراء» در اصفهان که توسط خانۀ ادبیات افغانستان برگزار شده بود؛ مقام دوم نقد ادبی را از آن خود کرد. سومین کتاب این بانو به نام «پرسه در دیگری» به واکاوی شعر هرات در دو دهۀ اخیر اختصاص یافته که به زودی منتشر خواهد شد. واحدیار در سال ۱۳۹۶ مقطع ماستری‌ را در رشته ادبیات دری در دانشگاه هرات به اتمام رساند. او اکنون مدرس در دانشگاه کهکشان شرق و لیسه آتون هروی، همچنین عضو هیأت رهبری انجمن ادبی هرات می‌باشد.

نمونه شعر از افسانه واحدیار:

‌شبیه سیب زمینت‌زده است جاذبه‌ای

‎به مثل تاک، خماری، مدام لم داده

‎میان ذهن همه نام دیگرت سیب است

‎-همان که آدم را تا ابد به غم داده-

 چقدر غم هایت درد می‌کند شاعر 

‎چقدر حوصلهٔ زندگیت سر رفته

‎نگاه مایوسی به هنوز ها داری

‎همیشه‌های تو در سعی بی‌ثمر رفته

‎لبان باغچه را آب می‌دهی هر روز

‎که خوب رشد کند بذر های پنهانش

‎عجیب می‌فهمی حال و درد باغچه را

‎زمین شبیه تو  زاینده است زهدانش

‎نشسته‌ای و نشسته بیا که شعر تو را

‎درون چشمانش اندکی نشان بدهد

‎نشسته فعل نشستن درون تاریخت

‎نشسته‌ای‌ که تو را دیگری تکان بدهد

۱

‎نشسته‌ای وسط وحشتی که میخ شده

‎به روی زندگی‌ات لابلای اعصابت

‎شکسته دستت افتاده گوشه‌ای پایت

‎مدام این صحنه زجر می دهد خوابت

۲

‎به پشت میز نشسته یواش پوسیدی

‎شبیه پنجره، در، میز دفتر کارت

‎درون کار شدی غرق تا نیندیشی

‎به آن درخت تبر خورده- قلب بیمارت-

۳

‎نشسته‌ای‌ داری دود میشوی  کم کم

‎شبیه سیگاری بین زیر سیگاری

‎عذاب می‌کشد این شبه زندگی دائم

‎از این توهم از این اختلال رفتاری

■■■

زمین، زمینهٔ تاریک بودنت شده است

چرا اسیر سکوتی چرا چنین گیجی؟

بیا سلام به فردای روشنی بکنیم

رها کنیم قفس را به مرگ تدریجی