«به دنبال قبر مادرم میگردم»
«به دنبال قبر مادرم میگردم»
در میان این همه هیاهو به دنبال قبر گمنام مادرم میگردم که شبها برایم نغمه های للو للو را میخواند و سرود عشق به زندگی کردن را در وجودم می نواخت.

در میان این همه هیاهو به دنبال قبر گمنام مادرم میگردم که شبها برایم نغمه های للو للو را میخواند و سرود عشق به زندگی کردن را در وجودم می نواخت. امروز از قافله ای که مادرم را به جرم زن بودنش کشتند و بی هیچ گناهی سنگسارش کردند میراث دار تمام رنج های دنیای زنانه ای هستم که باید تاوان هویت زنانه گی ام را در نمودار فرسودۀ مردسالاری بر دوش داشته باشم. مرگ؛ کلمۀ دلخراشی که من و مادرم را از هم جدا ساخت. من همه روزه به دنبال قبر گمنام مادرم میگردم. مردانی با صورت های درشت و چشمانی آتشین او را به آتش هوس هایشان سوختاندند و پیکرش را چون برگ های لاله ریختاندند. مرا دریابید، من میخواهم مادرم را پیدا کنم و دردهای او را از زیر خروارها خاک بشنوم و بدانم که بر کدام گناه ناکرده این چنین باید زیر خاک خفته باشد. من به دنبال قبر او میگردم تا صدایم را تا معراج رنج و محنت تمام زنان سرزمینم برساند. من به دنبال قبر مادرم میگردم. چون میدانم بعد از او من خواهم بود. . مهدی ثاقب

  • نویسنده : خبرگزاری زنان افغانستان
  • منبع خبر : خبرگزاری زنان افغانستان