طرفداران حقوق زن ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ارزﺷﯽ، ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر ﯾﺎ ﭘﺪر شاه پندار و ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ و ﺗﻤﺪنﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ ﻣﺸﻮق اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮدﻩ اﻧﺪ، ﻣﻮرد بررسی و داوری ونقد ﻗﺮار دادﻩ اﻧﺪ.
ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﻨﺠﺎرﮔﺬار اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪﯾﯽ از ۶ ﻣﻨﺒﻊ؛ ﺣﻘﻮق، اﺧﻼق، دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ، آداب و رﺳﻮم و ﻋﺮف و ﻋﺎدات، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ و طرفداران حقوق زن، ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﺮدﺳﺎﻻر را از منظر ﻫﺮ ششﻣﻨﺒﻊ، ارزشگذاری و داوری ﮐﺮده و به نقد آن پرداخته اند.
۱⃣ ﻧﻘﺪ ﺣﻘﻮﻗﯽ:
نقد حقوقی طرفداران حقوق زن ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ؛
ﺗﻤﺎم ﻧﻘﺪی ﮐﻪ طرفداران حقوق زنان از ﻣﻨﻈﺮ، ﺣﻘﻮق ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارﻧﺪ، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻬﻢﺗﺮ از ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪی ﺟﻨﺴﯿﺖ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮد. ﺑﻪ ﺑﺎور آﻧﺎن، از دورانهای دور ﺗﺎ همین اکنون، دیده میشود که از خورد وخوراک تا کارهای بدون مزد (درون خانه) گرفته تا متاع و مال بودن و به بد رفتن و محروم بودن از میراث یا نابرابری در خونبها و حتی محرومیت از تحصیل– ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻓﺪای ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. در واﻗﻊ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻋﺪاﻟﺘﯽﻫﺎ و ﺗﺒﻌﯿﺾﻫﺎﯾﯽ در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻘﻮﻟﻪی ﺟﻨﺴﯿﺖ صورت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ و به تناوب از زمانی به زمانی دیگر واز مکانی به مکانی دیگر در گردش است، هنوز ادامه دارد و از بخت بد قرعه قربانی گیری بنام ما بینوایان افتاد و آنرا درین خطه به تجربه نشستیم.
۲⃣ﻧﻘﺪ اﺧﻼﻗﯽ
نقد اخلاقی ﻣﮑﺘﺐ طرفداران حقوق زن ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
از ﻣﻨﻈﺮ اﺧﻼﻗﯽ، ﻧﻘﺪی ﮐﻪ طرفداران حقوق زن ﺑﺮچنین ﺟﺎﻣﻌﻪی دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺟﻮاﻣﻊ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻣﻌﯿﺎر و ﺷﺎﺧﺺ اﺧﻼق در ﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ. در ﺣﺎلیکه طرفداران حقوق زن ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻌﯿﺎر ﺣﻘﻮق اﺳﺖ ﻧﻪ اﺧﻼق. از ﺳﻮی دیگر از ﻧﻈﺮ آﻧﻬﺎ ﻋﺪاﻟﺖ “ﺣﺪاﻗﻞ” اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺑﺮای اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن ﺑﺎﯾﺪ دو درﺟﻪ از اﯾﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ رفت؛ زیرا اخلاق ممد عدالت است.
اﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ، از آن ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﺮدان ﻋﺪاﻟﺖ را ﻧﻬﺎﯾﺖ اﺧﻼق داﻧﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻖ در نگاه اﺧﻼقی به زن راﻩ ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮدﻩ اﺳﺖ.
۳⃣ ﻧﻘﺪ دینی
نقد و ﻧﮕﺎﻩ طرفداران حقوق زن ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ دﯾﻦ و ﻣﺬهب:
ﺑﻪ زﻋﻢ طرفداران حقوق زن ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ رﮐﻦ دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ ﺧﺪا اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ؛ ﻋﻨﺼﺮ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ را ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﺪون ﺟﻨﺴﯿﺖ در نظر گرفت ﯾﺎ دارای ﺟﻨﺴﯿﺖ دوﮔﺎﻧﻪ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﺮد. اﻣﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ اﯾﻨﺠﺎ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮان ﺑﺮای آﻧﭽﻪ ﻣﻘﺪس اﺳﺖ، ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻗﺎﯾﻞ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﺑﻌﺪاﻟﻄﺒﯿﻌﯽ، ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﻗﺪر ﻫﻢ ﺳﺎدﻩ ﻟﻮح ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﯽداﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪا جنسیت ﻧﺪارد و از نسبت پذیری جسم و جنس کلا مبرا است.
در احکام تکلیفی که خداوند در تمام کتوب آسمانی برای امت هر ادیان صادر کرده زن و مرد یک سان است، علاوه بر آن به تفصیل وتخصص هم مانند مؤمنین مؤمنات بدان اشاره شده است.
۴⃣ ﻧﻘﺪ عنعناتی
نقد طرفداران حقوق زن از ﻣﻨﻈﺮ آداب و رﺳﻮم:
از اﯾﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ “ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ” وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮای دﯾﮕﺮی ﻧﺎﺑﻮد ﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩی طرفداران حقوق زن ﻣﺮدان از ﻣﻄﻠﻮب ﺑﻮدن ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮداﺷﺖ ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻫﺰﯾﻨﻪﯾﯽ باید ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ولو با تضعیف و حتی نابودی یک قشر آسیب پذیر وبدون دفاع، طرفداران حقوق زن ﺑﺮاﯾﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﮐﻪ در چنین جامعه تنها زنان هستند که تمام ﻫﺰﯾﻨﻪی اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ را ﻣﯽﭘﺮدازﻧﺪ و ﻣﺮدان ﺗﻨﻬﺎ از ﻓﺎﯾﺪﻩ و ﺳﻮد آن ﺑﺮﺧﻮردار ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، مثل اینکه تکالیف طفل را از هنگام تولد تا پرورش، مادر به عهده دارد، اما هنگامی جدایی زن از شوهر، کودک به پدر تعلق میگیرد. زنان هیچگاه از ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ روی ﮔﺮدان ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﯽﺧﻮاﻫﻨﺪ از اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ اﻧﺪازﻩی زیانی که میبنند سودی هم ببرند.
۵⃣ ﻧﻘﺪزیبا شناختی
نقدطرفداران حقوق زن، ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎختی:
ﻧﻘﺪ طرفداران حقوق زن از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﯿﺰ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ زﻧﺎن ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪاﻧﺪ ﻫﻤﻪی زﯾﺒﺎﯾﯽﻫﺎی ﺧﻮدﺷﺎن را ﺑﺮوز دﻫﻨﺪ. به ﺑﺎور آﻧﻬﺎ اﮔﺮ زﻧﺎن ﻣﺠﺎل ﺷﮑﻔﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ، آن وﻗﺖ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺴﺘﯿﻢ ﺷﺎﻫﺪ اﯾﻦ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ زﯾﺒﺎﯾﯽﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ بیشمارى در ﺟﻨﺲزن ﺑﻪ ودﯾﻌﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. اﮔﺮ ﻫﻤﻪی اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽﻫﺎی دروﻧﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯽﺷﺪ، در وﻫﻠﻪی ﻧﺨﺴﺖ، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺟﺴﻢو ﺗﻦ زن ﻣﻨﺤﺼﺮ ﻧﻤﯽﺷﺪ، و در درﺟﻪی دوم، در ﻣﻮرد اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ زﻧﺎﻧﻪ و ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪﻫﺎﯾﯽ ﻣﻀﺤﮏ ﺻﻮرت ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺖ، کما اینکه راجع به معنویت و مقام روحانی مردان چه اغراقهای که نگفتندو چه طاماتی که نبافتند.
۶⃣ﻧﻘﺪ مصلحتی
طرفداران حقوق زن از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ:
ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺪی ﮐﻪ طرفداران حقوق زن ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪﻫﺎی ﻣﺮدﺳﺎﻻر دارند اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ، اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪﻫﺎ اﻓﺰون ﺑﺮ اﺟﺤﺎﻓﯽﮐﻪ در ﺣﻖ زن ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺟﻠﻮی ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﻧﻮع ﺑﺸﺮ را ﻧﯿﺰ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. به زﻋﻢ طرفداران حقوق زن اﯾﻦ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ ﮐﻪ زن و ﻣﺮد ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ زﯾﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺻﺮف، ﺗﻔﺎوتﻫﺎی ﺑﺎ ﻫﻢ دارﻧﺪ؛ اﻣﺎ ﻧﮑﺘﻪ ﺣﺎﯾﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺗﻔﺎوت در ﻫﻤﻪی ﻗﻠﻤﺮوﻫﺎی ذﻫﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪیﻫﺎی ذﻫﻨﯽ زﻧﺎن به مراتب از مردان بیشتر و بیشتر است؛ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ از ﺳﺎﺣﺖ ﺟﺴﻢ و ذﻫﻦ، وارد ﺳﺎﺣﺖ روان ﺷﻮﯾﻢ ﻣﺬﮐﺮ و ﻣﺆﻧﺚ ﺑﻮدن ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﯽدﻫﺪ و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﺖ ﭼﻬﺎرﻣﯽ، ﺑﺎ ﻋﻨﻮان “روح” ﻗﺎﯾﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ، دﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺗﻔﺎوﺗﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﺨﻮاﻫﺪ آﻣﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﻧﺘﻘﺎد طرفداران حقوق زن در اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮا ﺗﻔﺎوت در ﻧﺎﺣﯿﻪی ﺗﻦ، ﺑﻪ ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد وﺟﻮدی آﻧﺎن ﺗﺴﺮی ﭘﯿﺪا ﮐﺮدﻩ و به ابعاد درونی وروحی پر لطافت وباظرافت زن توجه نشده است،
و بجای زن، زندان کردن ودر کفن پیچیدن، مژه به هم گذاشتن و چشم پوشاندن مردان را مصلحت ندیدند؟
این سیاهه موجز را به دو نکته شعر زیر حسن ختام داده و نقطه پایان میگذارم.
بجای روی من ای مصلحت ساز
بهروی ضعف نفست چادر انداز
- نویسنده : حماسه اتمر
- منبع خبر : خبرگزاری زنان افغانستان