من همیشه چشم انتظار پسمانده ماست برادرم می ماندم!
من همیشه چشم انتظار پسمانده ماست برادرم می ماندم!

اگر زندگی چندین ساله ی خود را مورد بررسی قرار دهیم شاید در بین ما هیچ کسی وجود نداشته باشد که طعم تلخ تبعیض را نچشیده باشد و با معنای آن ناآشنا باشد. همه روزه بسیاری از ما این کلمه را مورد استفاده قرار می دهیم و بسیاری از ما آن را می شنویم و […]

اگر زندگی چندین ساله ی خود را مورد بررسی قرار دهیم شاید در بین ما هیچ کسی وجود نداشته باشد که طعم تلخ تبعیض را نچشیده باشد و با معنای آن ناآشنا باشد. همه روزه بسیاری از ما این کلمه را مورد استفاده قرار می دهیم و بسیاری از ما آن را می شنویم و یا هم به آن فکر می کنیم.

شکیلا زنی است که در بخش کار و فعالیت اجتماعی از جایگاه خوبی برخودار است و سالهاست که در مقامی که دارد در حال خدمت به مردم است؛ ولی در مقابل مردان گاها رفتارهای عقده مندانه از خود نشان می دهد. او می گوید از کودکی تبعیضی را که بین او و برادرش گذاشته شده را به خوبی حس کرده و شاید به همین دلیل امروز در مقابل برادر خود و تمامی مردان عقده به دل دارد. او میگوید: «من از کودکی علاقه زیادی به خوردن ماست داشتم ولی چون در خانواده ای زندگی می کردیم که بهترین خوراکی ها و بهترین آشامیدنی ها باید به مردان خانواده داده می شد؛ من همیشه چشم انتظار پسمانده ماست برادرم می ماندم و زمانی که ظرف ماست او خالی برمیگشت اشک در چشمانم حلقه می زد».

داستان شکیلا شاید تنها یکی از هزاران هزار درددلی باشد که در دنیای واقعی در جریان اند اما چشم ها از دیدنش نابینا و گوش ها از شنیدنش ناشنوا باشد؛ در عین سادگی، تلخی و تأثر عمیقی در فکر و اندیشه آدمی وارد می کند؛ اما به واقعیت تبعیض چیست و ریشه های اجتماعی آن از کجا تقویت می شود؟

تبعیض را در لغت به معنای امتیاز دادن به کسی یا گروهی نسبت به کس یا گروه های دیگر به اساس رابطه ها و یا منافعی که برای انتخاب کننده دارد، معنا نموده اند. انحصار نمودن جنسیتی موقعیت ها، مزایا و موهبت ها را در هر جامعه که باعث محرومیت دیگران از این موقعیت ها و مزایا شود را تبعیض جنسیتی گویند.

تبعیض جنسیتی نوعی تمایز جنسیتی در اجتماعی شدن و نگرش های تمایزآمیز و نابرابر عوامل اجتماعی کننده در تربیت دختران و پسران است. سیستم تبعیض جنسیتی موجب نابرابری جنسیتی می شود. نابرابری جنسیتی به وضعیتی اشاره دارد که در آن عموما دسته ای به لحاظ جنسیتی تحت تسلط جنس دیگر قرار دارد و نمونه شایع تر آن در جوامع اینست که زنان تحت تسلط مردان جامعه قرار دارند.

ما تبعیض را از کجا می آموزیم؟

ذهن پاک ما چگونه با این پدیده آشنا می شود و آن را فرا می گیرد؟ شاید کمتر کسی از ما این سوال را از خود پرسیده باشد و کمتر کسی از ما در دوران کودکی بداند و بفهمد که مورد تبعیض قرار گرفته است با اینکه تمام ویژگی ها و رفتارهای تبعیض آمیز را در سالهای زندگی اش تجربه می کند. کلیشه های جنسیتی و رفتارهای تربیتی نامتوازن و نابرابر در همان آغاز کودکی و در کانون خانواده شکل می گیرد.

در همه علوم اجتماعی خانواده به عنوان اولین اجتماعی شناخته می شود که فرد با آن ارتباط پیدا می کند و مهارت های اخلاقی و رفتاری را در آن می آموزد. حال اگر خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی در انجام وظایف خود کوتاهی نماید و یا وظیفه تربیتی خود را به درستی انجام ندهد این غفلت و بی توجهی چه تأثیری هم در روان خود فرد و هم در روابط او با خانواده و سپس روابط اجتماعی او بر جای خواهد گذاشت. در جوامع سنتی میزان این تهدیدات و تأثیرات بیشتر است چرا که به دلیل عدم درک خانواده های سنتی، فرزندان بیشتر قربانی این عدم آگاهی و عدم درک قرار می گیرند.

معمولا در خانواده ها،‌ گاهی دختران به دلیل فرزند دختر بودن و گاهی فرزندان پسر به دلیل فرزند پسر بودن، مورد تبعیض قرار می گیرند؛ اما در جامعه سنتی افغانستان به دلیل عدم درک و آگاهی بسیاری از خانواده ها و رواج داشتن بسیاری از عرف و عنعنات اشتباه همواره فرزندان پسر بر فرزندان دختر ترجیح داده شده اند. چرا که فرزند پسر بعد از بزرگ شدن از خانواده گسترده جدا نشده و خانواده هسته ای خود را در دایره خانواده گسترده تشکیل می دهد اما دختران برای تشکیل خانواده هسته ای از خانواده گسترده خود جدا شده و به ساختار خانواده هسته ای یا گسترده دیگر می پیوندد. در طول تاریخ این نگرش امتیازات و ترجیحات بین فرزندان دختر و پسر را رقم زده است؛ اما امروزه شاهد هستیم که با ترویج خانواده های هسته ای والدین با وجود داشتن آگاهی و درک باز هم مرتکب تبعیض می شوند.

عوامل گرایش به تبعیضات درون خانوادگی را می توان در چند مورد خلاصه کرد: رشد سنت های بدوی،‌ عدم آگاهی درست از حقوق فرزندان، بی سوادی، فقر فرهنگی، فقر،‌

مصداق های تبعیض جنسیتی محیط خانواده را می توان در رفتارهایی که از سوی افراد خانواده دیده می شود، جستجو کرد؛ ترجیح پسر بر دختر،‌ دادن غذای بهتر به مرد و پسران خانواده و دادن غذای کمتر و یا بدتر به دختر و زن خانواده، هزینه های بیشتر برای فرزند پسر و مرد خانواده و هزینه های کمتر برای دختران، تحصیلات بالاتر برای پسران و ممانعت و محدودیت در زمینه تحصیل برای دختران، عدم اجازه تصمیم گیری برای دختران در مورد آینده زندگی شان و… از مصداق های تبعیض جنسیتی در محیط خانواده است که از سوی بسیاری از خانواده ها مورد اجرا قرار می گیرد.

تأثیرات تبعیض های جنسیتی خانواده

رشد نامتوازن استعدادها در فرزندان، گرفتن اعتماد به نفس و عزت نفس تعدادی از فرزندان و دادن اعتماد به نفس بیش از اندازه به تعدادی از آنها،‌ عدم شکل گیری استقلال فکری و ذهنی در تعدادی از فرزندان، منزوی شدن و ‌گوشه گیری فرزندان، تقویت حس حسادت در فرزندان و کینه ورزی بین آنها از جمله تأثیرات سوئی است که تبعیض های جنسیتی می تواند در کانون خانواده از خود بر جای بگذارد که این تأثیرات در مقیاس کلان تر می تواند رفتارهای اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار دهد. مارگاریتمد اعتقاد دارد که ویژگی هایی که در فرهنگ جامعه اروپا زنانگی و یا مردانگی نامیده می شود از موقعیت زندگی زنان و مردان ریشه نگرفته و حاصل الگوهای فرهنگی هستند که شخصیت زنان و مردان را تحت تأثیر خود قرار می دهند. البته ناگفته نباید گذاشت که این مشکل در خانواده های سنتی دیده نشده بلکه در خانواده های مدرن و بین والدین تحصیل کرده نیز فرق گذاشتن بین فرزندان دیده می شود البته ریشه این فرق قائل شدن را می توان در علاقه خاصی که والدین به فرزند خاصی دارند، جستجو کرد. اما تبعیض و تفاوت به هر صورت و به هر نحو به دلیل داشتن اثرات سوئی که بر روح و روان و تربیت فرزندان بر جای می گذارد، از میان برده شود.