چندی قبل یکی از کارمندان امر به معروف در ولایت بدخشان به دلیل مزاحمت هایش برای یک دختر خانم توسط مردم محل و بزرگان منطقه لت و کوپ میشود. مریم (اسم مستعار) زمانیکه میخواهد از دانشگاه به خانه خود برود در منطقه دشت قُرُق یا دشت شهدای فیض آباد بدخشان یکی از کارمندان ریاست امر […]
چندی قبل یکی از کارمندان امر به معروف در ولایت بدخشان به دلیل مزاحمت هایش برای یک دختر خانم توسط مردم محل و بزرگان منطقه لت و کوپ میشود.
مریم (اسم مستعار) زمانیکه میخواهد از دانشگاه به خانه خود برود در منطقه دشت قُرُق یا دشت شهدای فیض آباد بدخشان یکی از کارمندان ریاست امر به معروف طالبان در بدخشان راه وی را میگیرد و برایش میگوید چرا حجاب مطابق گفته‌ای این وزارت نپوشیده است دختر که زیاد ترسیده چیزی نمیگوید و افسر امر به معروف هم با استفاده از فرصت شماره وی را میخواهد و میگیرد.
مریم میگوید وقت خانه رسید از شماره ناشناس برایش تماس آمد و گفت همان افسر امر به معروف است و از او خواست تا همراهش صحبت کند و ارتباط داشته باشد وقت مریم انکار میکند وی را تهدید میکند و او از روی مجبوری به تماس های افسر امر به معروف پاسخ میدهد.
مریم‌که از این‌تماس ها به تنگ آمده بود نمیدانست چی کار کند تا اینکه این افسر از او میخواهد که وی را از نزدیک ببیند مریم از دیدن وی انکار میکند و میگوید این کار را کرده نمیتواند وقت این افسر مجبورش میکند مریم مجبور میشود جریان را با برادرش قصه کند و برادرش به مریم میگوید به یک روز و ساعت مشخص وی را خانه بخواهد و میگوید کسی خانه نیست مریم همان کار را میکند.
برادر مریم میرود ملا مسجد کلانتری منطقه و محاسن سفیدان منطقه را جمع میکند و جریان را با آنها شریک میکند بعد از آنها دعوت میکند که به خانه وی بیایند تا از نزدیک شاهد باشند وقت افسر امر به معروف داخل وخیلی میشود مستقیم با لت و کوب و دشنام های آن همه مردم مواجه میشود و همین بزرگان بعد از لت و کوب این افسر را برده به اداره امر به معروف طالبان در بدخشان تسلیم میکنند.
با این حال هنوز هم در کوچه و بازار زنان و دختران توسط این افسران اذیت میشوند و با گذشت هر روز قیودات طالبان بالای زنان بیشتر و بیشتر میشود.
روی این موارد هیچ یک از اداره طالبان حاضر نیست صحبت کند و هر یک آنان از همچون برخورد های همکاران شان انکار میکنند و آن را پنهان میکنند.
حریر”بیدل”
