آشکار زندگی ذات، فعالیت پدیدار است. جهان پدیدار دارای ساختار، سامان و قانونیت خود است که میتواند آنها را آشکار و توصیف کرد؛ اما ساختار این جهان پدیدار هنوز شامل مناسبت جهان پدیدار با ذات نیست. هر آیینه ذات در جهان پدیدار بهطور کلی بهروز نمیکرد، جهان پدیدار و جهان واقعیت از بنیاد و ریشه […]
آشکار زندگی ذات، فعالیت پدیدار است. جهان پدیدار دارای ساختار، سامان و قانونیت خود است که میتواند آنها را آشکار و توصیف کرد؛ اما ساختار این جهان پدیدار هنوز شامل مناسبت جهان پدیدار با ذات نیست. هر آیینه ذات در جهان پدیدار بهطور کلی بهروز نمیکرد، جهان پدیدار و جهان واقعیت از بنیاد و ریشه متفاوت میبود. جهان واقعیت برای آدمی جهان دیگر (جهان افلاطونی و مسیحیت) میشد و تنها جهانی که برای او دسترسپذیر میماند، جهان پدیدار بود. جهان پدیدار، جهان خودمختار و مطلق نیست، پدیدارها در ازای رابطهی شان با ذات جهان پدیدار میشوند. پدیدار در تخالف ریشه با ذات نیست و ذات یک واقعیت نظام دیگر سِوای پدیدار ندارد؛ اگر چنین میبود پدیدار در پیوند درونی با ذات نمیبود و نمیتوانست پردهگشا و در همان حال پردهپوش ذات باشد، رابطهی شان بیرونی و بیتفاوت و متقابل میبود. بدون پدیدار، نموداری و بیرونی شدن ذات دریافت شدنی نمیبود. آیا ذات واقعیتر از پدیدار است؟ واقعیت پدیدار ذات است، بنابراین ذات میتواند همان اندازه واقعی باشد که پدیدار است و پدیدار همانگونه غیرواقعی باشد که ذات است. چنانچه آنها مجزا و در انزوای آن دیگری تنها واقعیت «استین» تلقی شوند، بنابراین پدیدار چیزی است که نخست خود را بیواسطه و اکثر در تضاد با ذات پوشیده نشان میدهد. جهان واقعی یک تصویری سکولاری شده از بهشت در یک وضعیت آمادهی بیزمان نیست، بلکه فرایندی است که در آن بشر و افراد به واقعیت خود، واقعیت میدهند. آنها به انسانی شدن انسان تحقق میبخشند. شناخت واقعیت، نحوه و نوع شناخت آن در بستگی به درک صریح یا تلویحی واقعیت دارد. واقعیت چیست؟ وقتی واقعیت مجموعهی از امور واقع از سادهترین عناصری است که دیگر اشتقاق شدنی نیستند، آنگاه نتیجه بر این میشود که در قدم نخست انضمامی بودن مجموع تمام واقعیات در نظر است. در نتیجه از این واقعیت، نتایج روششناختی حاصل میشود که مبتنیپذیر و اصل معرفت شناختی مطالعه، توصیف، دریافت، توضیح و ارزشگذاری بخشهای معین موضوع شدهی واقعیت مبدل میشود؛ حال خواه فزیک یا علوم طبیعی، زیستشناسی یا اقتصاد سیاسی، مسائلنظری ریاضی یا مسائلعملی زندگی انسان و مناسبات اجتماعی باشد. در عصر مدرن تفکر انسان به دیالکتیک شناخت دست یافت، علاوه بر آن به درک دیالکتیک واقعیت عینی رسید. امکان تدوین یک علم یکپارچه و یک درک متحد علم زمینه در کشف وحدت ژرف واقعیت عینی دارد. هر قدر علم خاصتر، متمایزتر و متفاوتتر شود به همان اندازه به اوج و بالندگی دست مییابد و ما را به واقعیتهای پنهان و دور از تصور نزدیکتر میسازد. واقعیت و پدیدار هر دو تقریبا مترادف یکدیگر اند، چون آنچه که پدیدار میشود باید حقیقت و واقعیت داشته باشد؛ اما سوال این است که آنچه پدیدار میشود را میتوان به حیث واقعیت قبول کرد؟ آیا آنچه را که به چشم میبینیم واقعیت قلمدادش کنیم یا خیر؟ درست اصطلاح «از پدیدار تا واقعیت» در جامعهی ما هر روز پر رنگِ و بیرنگ میشود. چند شخص میآیند و خود را دلسوز و میهندوست تلقی میکنند و به مردم قول و وعهد میدهند که آنچه را که سالها شما خواهانش هستید خواهیم آورد و این آرمان شما را به واقعیت مبدل میکنیم. دیگری میآید و خود را انسان قانونمند و متعهد پدیدار میسازد، ولی در آنسو بیشترین نقض قانون و حقوق را میکند. یکی میآید و دست ده نفر نیازمند را میگیرد و کمک مالی میکند و در آنسوی واقعیت باعث فروپاشی و فقر دهها فامیل میشود. یکی میآید چند طفل بیسرپرست را حمایت میکند و روانهی تعلیم و درس میسازد و خود را برای جمعی انسان بسیار متین و خوب نمایان میکند، ولی در آنسو همان شخص باعث بیسرپرست شدن بسیاری اطفال میشود و باعث دور کردن آنها از زندگی آرام و درس میگردد. در جای دیگر حرف از پیشرفت و آرامی میزنند؛ ولی در آنسو بانی قربانی شدن صدها یا هزاران فردی ملکی میشوند. حرف از دستگیری و در بند کردن ده تا بیست تن از مخالفین دولت میگویند و مینویسند، ولی در حقیقتِ آنسو هزاران آنها را رها میکنند. کشورهای خارجی میآیند و خود را پایبند به اصول دوستی و همکاری نمایان میکنند و به ظاهر همکار و همراه هستند ولی در آنسوی این نمایان کردن، خود حمایتگر و توسعهگر این همه اغتشاش و ناامنی میشوند. از یک طرف میگویند صلح و آرامش به ملت میآوریم؛ ولی بسیاری شان بانی و اساس این مشکلات و موانع پیشرفت اند. از پدیدار تا واقعیت در کجای جامعهی ما دیده شدهاست؟ اگر پدیدار است، واقعیتی نیست و اگر واقعیت است از ترس از دستدادن جان و دیگر مسائلی که میدانیم مخفی شدند و خود را پدیدار نمیکنند.
نویسنده: نادیه ناصری
عضو گروه حرکت برای تغییر