به چه کسی می‌توان باسواد گفت؟
به چه کسی می‌توان باسواد گفت؟

باسواد کسی است که در آموخته‌ها و دانسته‌های زندگی خود؛ تغییر به وجود بیاورد. همیشه باسوادی دلالت بر خواندن و نوشتن نمی‌کند، خیلی کسانی هستند که نمی‌توانند بخوانند و بنویسند؛ ولی از رفتار، گفتار و کردارشان خیلی بیش‌تر از واژه‌ی سواد می‌توان آموخت؛ از این‌ رو ما انواع سواد داریم: سواد عاطفی: به معنای توانایی […]

باسواد کسی است که در آموخته‌ها و دانسته‌های زندگی خود؛ تغییر به وجود بیاورد. همیشه باسوادی دلالت بر خواندن و نوشتن نمی‌کند، خیلی کسانی هستند که نمی‌توانند بخوانند و بنویسند؛ ولی از رفتار، گفتار و کردارشان خیلی بیش‌تر از واژه‌ی سواد می‌توان آموخت؛ از این‌ رو ما انواع سواد داریم:
سواد عاطفی: به معنای توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان می‌باشد.
سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی است.
سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روش‌های پس‌انداز و توازن دخل‌وخرج را گویند.
سواد رسانه‌یی: این ‌که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.
سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته.
سواد رایانه‌یی: دانستن مهارت‌های راهبری رایانه.
سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره‌ تغذیه‌ی سالم و کنترل بیماری‌هاست.
سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت‌ها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
سواد بوم‌شناختی: دانستن راه‌های حفاظت از محیط‌زیست است.
سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریه‌های مختلف و ایجاد استدلال‌های منطقی بدون تعصب و پیش‌فرض.
سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی.
سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا گفت‌وگو را نیز داشته باشد.
پس حالا وقتی که یک متعلم از مکتب فارغ می‌شود، آیا سواد علمی دارد؟ آیا توانایی تغییر در زندگی خود را دارد که ما آن را شخص باسواد خطاب کنیم؟
یا به طور مثال یک دانش‌جو وقتی از دانشگاه فارغ می‌شود آیا سواد عاطفی، سواد مالی، سواد رسانه‌یی، سواد علمی،…دارد؟ آیا آماده‌ی تغییر است؟ این‌ها همه سؤال‌هایی‌اند که در ذهن پیدا می‌شوند؛ پس زمانی که ما با دوستان خود رابطه برقرار کردیم، در واقع از سواد عاطفی برخوردار شدیم یا فرزندان خود را به طور شایسته تربیت کردیم، به معنای داشتن سواد تربیتی است.
یا معلمان تمام شاگردان خود را قبل از فراغت از مکتب یا دانشگاه آن‌ها را باسواد فارغ کنند، نه این که فقط خواندن و نوشتن را برای‌شان بیاموزانند و خوش‌حال باشند، از این که آن‌ها را باسواد ساختند.
امروزه یکی از مشکلات جامعه‌ی ما همین است که سواد را بر مبنی خواندن و نوشتن می‌دانیم، البته این تعریفی است که در ابتدا به آن پرداختیم در واقع شخص باسواد باید تمام این راه‌ها را طی کند تا باسواد گفته شود.
پس امید است تا در این زمینه فرهنگ‌سازی شود و لازم است آموزش داده شود تا یک متعلم وقتی از مکتب فارغ می‌شود از تمام سوادهای نام ‌برده‌شده، بهره‌مند شود و بتواند یک زندگی عاری از مشکلات و مفید برای خود، خانواده و جامعه‌ی خود تشکیل دهد.
پس چطور می‌توان یک شخص را یا یک دانش‌آموز را باسواد بارآورد؟
می‌توان با گزیده‌‌نویسی و خلاصه‌سازی تعدادی از کتاب‌های پرحجم، مردم را به مطالعه تشویق کرد که بیش‌ترشان به خاطر گرفتاری و نداشتن فرصت کافی از مطالعه باز می‌مانند، وقتی که آثار خوب، مفید و ارزنده خلاصه گردند می‌توانیم رغبت و میل بعضی از افراد را به مطالعه افزایش داد و در ترویج کتاب‌خوانی مؤثر باشد. فراهم‌ کردن امکانات و فرصت‌های مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان که نیاز به کمک دارند، علاوه‌ بر کوشش و تلاش خود آنان نیاز به تلاش‌ها، برنامه‌ریزی و مشارکت معلمان‌شان دارد. جهت تشویق آن‌ها به مطالعه باید نسبت به تهیه و خرید کتاب، آن‌ها را هم‌راهی کرد و جهت بازدید به نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌های کتاب برد یا با هدیه‌‌دادن کتاب به آن‌ها، هم‌راهی‌شان کرد. قبل از واردشدن به مکتب به مطالعه‌ی کودکان باید اهمیت داد؛ به طور مثال می‌توان با دادن هدیه‌‌ی کتاب از طرف اولیا و دوستان‌شان، علاقه‌ی کودکان را به کتاب و کتاب‌خوانی بالا برد و آن‌ها را به این راه کشاند و سطح عملی و فرهنگی کودک هم بالا می‌رود و باعث شگوفاشدن استعداد آن‌ها می‌گردد و هم‌چنان استعدادیابی کودکان این فرصت را مهیا می‌کند تا شخص از ابتدا به چیزی که به آن علاقه دارد و روی استعداد خود کار کرده‌است و در جوانی به جای کسب دانش مقدماتی در حوزه مربوط، یک متخصص تمام عیار باشد. این موضوع تاثیر مستقیم بر روی آینده‌ی درخشان فرد و تاثیر غیرمستقیم در افزایش سطح کارایی، نیروی کاری کشور دارد و به واسطه‌ی آن، نیروهای جوان، با انرژی بالای خود می تواند کشور را در مسیر توسعه قرار دهد.
یک اصل اساسی طرح ۲۰۳۰ اطمینان از این است که هیچ‌کس رها نخواهد شد، اهداف توسعه‌ی پایدار برای همه‌ی ملل، همه‌ی افراد در هر سنی و همه جوامع در نظر گرفته‌شده‌است. ماهیت جهانی طرح ۲۰۳۰ مستلزم آن است که جوانان باید در همه‌ی اهداف و انتخاب‌ها در نظر گرفته شوند. به جوانان به‌طور خاص در چهار زمینه توجه شده‌است: اشتغال جوانان، آموزش، دختران نوجوان و پرورش برای صلح. علاوه بر این، جوانان به‌ عنوان عوامل تغییر شناخته می‌شوند که توانایی‌های بالقوه خود را تحقق می‌بخشند و جهانی پایدار ا برای نسل‌های آینده تضمین می‌کنند.
پس باید این جوان ما از تمام فرصت‌ها استفاده کند و خود را به مسیر درست سوق دهد تا باعث تغییر در خود و جامعه خود گردد و زمانی که در خود تغییری به وجود آورد و مصدر خدمت به خود، جامعه و کشورش شد این‌جاست که او را می‌توان یک شخص با سواد خطاب کرد.
نویسنده: مسعوده فراهی
عضو گروه حرکت برای تغییر