سرنوشت زنان به دست آینده ای مبهم و نامعلوم
سرنوشت زنان به دست آینده ای مبهم و نامعلوم

بیست سال از شکست امارت اسلامی در مقابل نیروهای مبارزه ضد تروریزم جهانی در افغانستان می گذرد و خروج نیروهای امنیتی خارجی و آمد آمد صلح با طالبان مهم ترین بحث های مهم روز در افغانستان را تشکیل می دهند. اما در این میان بحث زنان و حقوق شان از جمله موارد مهمی است که […]

بیست سال از شکست امارت اسلامی در مقابل نیروهای مبارزه ضد تروریزم جهانی در افغانستان می گذرد و خروج نیروهای امنیتی خارجی و آمد آمد صلح با طالبان مهم ترین بحث های مهم روز در افغانستان را تشکیل می دهند. اما در این میان بحث زنان و حقوق شان از جمله موارد مهمی است که حس می شود در این روزها و در مقابل سیاست های ایالات متحده امریکا و سیاست مداران افغان و گروه طالبان به باد فراموشی گرفته می شود. این روزها بسیاری از زنان در این رابطه نگرانی دارند و می خواهند بدانند که با آمدن طالبان چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد. روز سه شنبه هفته گذشته تاریخ ۴ می ۲۰۲۱ تحلیل گران ارشد اطلاعاتی امریکا طی گزارشی عنوان کرده اند که اگر طالبان دوباره به قدرت برسند بیشتر پیشرفت های به دست آمده در زمینه حقوق زنان را پس خواهند زد.
״شورای اطلاعات ملی״ آمریکا که بلندترین نهاد تحلیلی دستگاه های اطلاعاتی امریکاست در ارزیابی خود نوشته: «طالبان در محدود کردن حقوق زنان عمدتا رویکرد یکسانی دارد و اگر در سطح ملی دوباره به قدرت برسد بیشتر دستاوردهای دو دهه اخیر را برخواهد چید».
نباید ناگفته گذاشت آنچه امروزه به عنوان حقوق زن و جایگاه زن در جامعه پذیرفته شده همه و همه وابسته به فشارهای بین المللی و همکاران بین المللی افغانستان است و از نگاه داخلی حمایت زیادی از حقوق زنان نمی شود و این راه های نگرانی را بیش از پیش برای زنان باز می کند. شاید بسیاری از مردم و به خصوص قشر مردان به این باور باشند که امروز زنان به بسیاری از حقوق خویش دست یافته اند اما هنوز هم در میان همین افراد کسانی دیده می شوند که نسبت به حقوق زنان دید سنتی و بسته داشته و حاضر نیستند تا حقوق زنان و جایگاه شان را در خانواده به رسمیت بشناسند. بیش از همه مصادیق قضیه فرخنده و افزایش خشونت ها علیه زنان و ترورهای هدفمندانه فعالین حقوق زن و محدودیت ها در برخی ولسوالی ها و محدودیت در اجرای ترانه خوانی دختران، جریان داشتن محاکمات صحرایی طالبان در کشور و حل و فصل قضایای ناموسی از طریق جرگه ها که بارها و بارها برای نقض حقوق زنان شکل گرفته اند بر این امر گواه است که زنان، حقوق و جایگاه شان بدون پشتوانه بین المللی در جامعه سنتی افغانستان قابل پذیرش نیست. حال آنکه بسیاری از مردم تنها از آمدن طالبان ترس و وحشت دارند در صورتی که در میان همین مردم عام نیز تفکرات طالبانی جریان دارد و منتظر جرقه ای از خارج شدن قوت های بین المللی است.
گرچند مقامات امریکایی در گفت و گو با رسانه های خبری در رابطه با حقوق زنان در افغانستان جواباتی را ارایه کرده اند اما اینکه این پاسخ ها چقدر با سیاست های جدید امریکا و منافعش تحریف شده و تغییر پیدا می کند از سوالاتی است که فقط گذر زمان می تواند به آن پاسخگو باشد.
آقای بلینکن در پاسخ به سوال شبکه سی بی ان مبنی بر اینکه اگر طالبان دوباره قدرت را در دست بگیرد تکلیف حقوق زنان چه خواهد شد؟ پاسخ گفت که چنین چیزی پذیرفته شده نیست وی افزود که حتی طالبان هم حالا خواهان راه اندازی یک جنگ داخلی دیگر نیست. او گفت که امریکا به تعلیم نیروهای افغان ادامه می دهد و در روند صلح حضور دارد: «اگر طالبان می خواهد که در جامعه جهانی پذیرفته شده و منفور نباشد، باید حقوق زنان و دختران را محترم بشمارد». او گفت اگر طالبان چنین نکند امریکا «هرچه در توانش باشد به کار می برد تا آنها را وادار» به عوض کردن روش شان کند.
در همین حال شبکه سی ان ان از جیک سالیوان پرسیده: «آیا امریکا سرنوشت زنان افغان را به طالبان سپرده و از آن کشور خارج می شود»؟ سالیوان در پاسخ به کمک های نظامی امریکا به افغانستان برای ایستادگی در مقابل طالبان اشاره کرده است. این سیاست مدار امریکایی در حالی که بیان کرده قادر به پیش بینی آینده در افغانستان نیست اما اضافه کرده که امریکا هر کاری که بتواند انجام می دهد که نیروهای افغان بتوانند از کشور و مردم خود محافظت کنند.
در این میان حرف ها و بحث های زیادی وجود دارد که قابل تأمل و بررسی است. در سال ۲۰۰۱ که امریکا نیروهای نظامی خود را به هدف مبارزه با تروریزم وارد افغانستان کرد، شعاری که سر می داد مبارزه علیه تروریزم بود در صورتی که تروریزم تنها به گروه القاعده ختم و منحصر نمی شد و گروه های دیگری نیز با نام و به هدف های تروریستی در افغانستان فعالیت داشتند اما اینکه امریکا در برخورد با این گروه ها بسیار سلیقوی و گزینشی برخورد کرد جای بسیار سوالات را در اذهان باز می کند. زمانی که نیروهای طالبان از قدرت و امکانات کافی برخوردار نبودند و به راحتی امکان برچیده شدن دودمان آن فراهم بود امریکا جنگ با تروریزم را به طرف دیگری سوق داد و توجه خود را از طالبان دور و به سمت دیگر معطوف کرد.
حرکات امریکا در مقابل طالبان همیشه دقیق و حساب شده بود و آنها دقیقا می دانستند که چی وقت و در کجا باید علیه طالبان اقدام داشته باشند و چی وقت و در کجا نباید اقدامی علیه آنها کنند. متن توافقنامه دولت امریکا با طالبان نیز خود گواه این است چرا که دولت امریکا طالبان را به عنوان دولت به رسمیت نشناخته و تنها برایش امتیازاتی قائل شده تا خطرات علیه امریکا را کاهش دهد. اما اینکه امریکا با کدام صلاحیت در رابطه با آزادسازی زندانیان طالب تصمیم گرفت و چطور دولت افغانستان را مجبور به رهایی زندانیان این گروه کرد همه و همه بیشتر ما را به این نقطه می رساند که طالبان مهره جدید امریکا برای پیشبرد سیاست هایش در افغانستان و منطقه باشد.
در واقع طالبان مهره سوخته در میدان بازی جنگ های نیابتی در افغانستان بود که با سیاست های امریکا دوباره به میدان جنگ برگشت و دولت امریکا برای اینکه بتواند هر زمان از این بهانه استفاده کند و در هر جایی از دنیا و به خصوص خاورمیانه قد علم کند این مهره را وارد سیاست های خود کرده است و در پاسخ به اینکه چه بر سر زنان، حقوق و دستاوردهایشان خواهد آمد باید گفت جواب به این پرسش از مشکل ترین جواب ها خواهد بود و این را فقط سیاست منافع امریکا رقم خواهد زد چرا که این کشور برای حضور در افغانستان بهای زیادی را پرداخته است.