روایت‌های تلخ یک وکیل مدافع زن از خانه‌ نشینی تا اقدام به خودکشی
روایت‌های تلخ یک وکیل مدافع زن از خانه‌ نشینی تا اقدام به خودکشی

نا امیدی زنان بازمانده از کار؛ روایت‌های تلخ یک زن وکیل مدافع در هرات با گذشت دو سال از سقوط حکومت و تسلط کامل طالبان در افغانستان، زنان و دختران با محدودیت‌های سیستماتیک شدید روبه‌رو شده و از حقوق شان در اجتماع محروم شدند. محدودیت‌های وضع شده در برابر زنان در زندگی آنان تغییرات زیادی […]

نا امیدی زنان بازمانده از کار؛ روایت‌های تلخ یک زن وکیل مدافع در هرات

با گذشت دو سال از سقوط حکومت و تسلط کامل طالبان در افغانستان، زنان و دختران با محدودیت‌های سیستماتیک شدید روبه‌رو شده و از حقوق شان در اجتماع محروم شدند.

محدودیت‌های وضع شده در برابر زنان در زندگی آنان تغییرات زیادی را ایجاد کرد طوری که دختران دانش‌جو و دانش‌آموز از تحصیل بازماندن، زنا شاغل از جمله زنان قاضی، ثارنوال و وکیل مدافع شغل خود را از دست دادند.

سحر صالحی(مستعار) یک تن از زنانی‌ست که در دوران جمهوریت به عنوان وکیل مدافع ایفای وظیفه می‌کرد اما بعد از سقوط حکومت و محدودیت‌های وضع شده در کشور، وظیفه خود را از دست داده و اکنون خانه نشین شده است.

در یکی از روز‌های پاییز، کنار پنجره اتاق اش که نور ملایم آفتاب تابیده بود نشستیم و همین‌طور که چای مان را می‌نوشیدیم می‌گفت سقوط کشور و بیکاری باعث افسرده‌گی او شده و برای درمان چندین جلسه است که نزد روانشناس مراجعه می‌کند.

روی دست‌هایش اثرات یک خودکشی ناموفق دیده می‌شد که می‌خواست با بریدن رگ دستانش به زندگی دشوار خود پایان ببخشد. برایم از روز‌های سختی که سپری کرده بود این چنین حکایت می‌کند:

“روزهای خیلی بدی بود، پس از این‌که طالبان آمدند؛ من بیکار شدم، اضطراب بدی داشتم بخاطر پرونده‌های که دفاع کرده بودم تعدادی از آن‌ها دعوا هایی مربوط به اشخاصی بود که پس از امدن طالبان به این گروه پیوستند».

وی زمانی که سرگذشت خود را قصه می‌کرد استرس و اظطراب از حرکات دست، نگاه و لرزش صدایش را می‌توانستم به خوبی حس کنم.

در ادامه صبحت‌هایش می‌گفت: «ترس از کشته نشدن و آسیب ندیدن، ماه‌ها من را خانه‌نشین کرد. این موضوع یک‌ طرف قضیه بود، طرف دیگر شکم گرسنه خواهر برادران کوچک و پدر و مادر پیر و اولاد هایم بود که من را آزار میداد، این مشکلات و این افکار من را به جایی قرار داد که هیچ وقت فکر نمی‌کردم چنین کاری کنم، بلی اقدام به خودکشی کردم و خواستم از این همه نا امیدی و اضطراب خلاص شوم.”

سحر تجربه کاری زیادی در عرصه‌های مختلف از جمله موسسات حمایت از زنان و شماری از ارگان‌های دولتی را داشته و در همان زمان توانسته بود زندگی خوبی را برای خانواده‌ خود بسازد اما بعد از بیکاری و رو به رو شدن با مشکلات و وضعیت اقتصادی، او را مجبور به اقدام به خودکشی کرده بود.

وی می‌گوید: «برای من خیلی سخت بود انجام این کار، اما در وضعیتی قرار گرفته بودم که می‌گفتم دیگر این همه رنج و تباهی را نبینم، هر لحظه مرگ خانواده خود را پیش چشمانم حس می‌کردم، چندین بار تهدید به مرگ شدم و مجبور شدیم با خانواده به‌ آدرس دیگری نقل مکان کنیم، این همه فشار وادارم کرد اقدام به یک عمل که خود می‌دانم چقدر گناه است بکنم.”

درهمین حال ستار محمدی، یک‌ تن از داکتران روانشناس می‌گوید، زنان که در افغانستان پیش از حاکمیت دوباره‌ی طالبان روزانه فعالیت‌های زیادی داشتند، اما پس از این‌که خانه‌نشین شدند؛ این موضوع سبب افزایش چالش‌های روحی و روانی و حتا اقدام به خودکشی در آنها شده است.

این‌‌ در حالی‌ست که بعد از سقوط حکومت و خانه نشین شدن زنان و دختران بعد از محرومیت حق تحصیل و کار، بر اساس آمار رائه شده از سوی مراکز درمانی، اقدام به خودکشی‌ و بیماری‌های روحی و روانی میان زنان بیشتر از هر زمان دیگر افزایش یافته است.

جنگ و فقر در افغانستان از مدت‌هاست که به یکی از چالش‌های بزرگ مبدل شده و سلامت روانی مردم را دامن زده است. اما از دست دادن آزادی‌ها و امید، افزایش ازدواج‌های اجباری و زیر سن و خشونت‌های خانوادگی، زنان را در دو سال اخیر در افغانستان آسیب پذیرتر کرده است.